دغدغه و مسئله اصلی مقاله پیشرو نقد و ارزیابی انتقادی و راهبردی مجموعه سیاستهای اجتماعی نظام تصمیمگیری و دستگاه اجرائی در چند دهه گذشته است. به این منظور این سیاستهای (شامل تصمیمات و اقدامات در حوزه مسائل، مشکلات، آسیبها و جرائم در 5 بخش شناسائی، مبانی مواجهه و انتخ چکیده کامل
دغدغه و مسئله اصلی مقاله پیشرو نقد و ارزیابی انتقادی و راهبردی مجموعه سیاستهای اجتماعی نظام تصمیمگیری و دستگاه اجرائی در چند دهه گذشته است. به این منظور این سیاستهای (شامل تصمیمات و اقدامات در حوزه مسائل، مشکلات، آسیبها و جرائم در 5 بخش شناسائی، مبانی مواجهه و انتخاب سیاست، پیادهسازی، اجراء و ارزیابی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش فراترکیب بوده و از تحلیلها، ارزیابی و نقدهای موجود توسط محققان و پژوهشگران ایرانی و نیز تجربة زیسته نویسنده استفاده شده است. پس از مرور اجمالی وضعیت کنونی مسائل اجتماعی که نشاندهنده ناکامیها و عدم توفیقات بوده و گاه سریع به سیاستهای اتخاذ شده یافتهها گویای آن است که معمولاً شناسائی مسائل نابهنگام و با تأخیر بوده است. در زمینه مبانی کلی نوعی بلاتکلیفی، نگاه زیستی و فردگرایانه و بیتوجهی به راهحلهای اساسی حاکم بوده است. در حوزه بررسی و انتخاب سیاستها فقدان یادگیری و بیتوجهی به تجارب سیاستی، تمرکزگرائی، احساسزدگی، مخاطب نشناسی، عدم شفافیت، بیاعتنائی به گروههای حاشیهای و شرایط بومی- محلی مشاهده میشود. در عرصة پیادهسازی نیز کمبود و عدم توزیع مناسب منابع مالی، بیاعتنائی به سیاستها، فقدان زیرساختها؛ ناهماهنگی و مشکل نیروی انسانی به چشم میخورد. در زمینه اجراء نیز با ضعف دستگاههای اجرائی، مواجهه تشریفاتی و مناسکی و فقدان تفکر ماتریسی و شتابزدگی مواجه هستیم. در مرحله نظارت نیز فقدان نظام رصد و پایش و ضعف مشارکت نهادهای مدنی در فرایند ارزیابی از مهمترین انتقادات بهشمار میآیند. در پایان راهبردهائی مانند شفافیت و تغییرات ساختاری پیشنهاد شدهاند.
پرونده مقاله
در این مقاله، چرایی مسئله نشدن شهر، به خصوص شهر تهران، از منظر جامعهشناسی بررسی شده است. مسئله شدن شهر برای جامعهشناسی ایرانی، امری بدیهی قلمداد می شود و تحققنیافتن آن، نیازمند بررسی و تحلیل است. بنابراین، به دنبال بررسی این مسئله هستیم که چرا شهر تهران برای اصحاب ع چکیده کامل
در این مقاله، چرایی مسئله نشدن شهر، به خصوص شهر تهران، از منظر جامعهشناسی بررسی شده است. مسئله شدن شهر برای جامعهشناسی ایرانی، امری بدیهی قلمداد می شود و تحققنیافتن آن، نیازمند بررسی و تحلیل است. بنابراین، به دنبال بررسی این مسئله هستیم که چرا شهر تهران برای اصحاب علوم اجتماعی و جامعه شناسی مسئله نشده است. شواهد نشان از این دارد که شهر تهران به عنوان مسئله ای بوروکراتیک برای سیاست مداران و به عنوان مسئله ای سیاسی برای روشنفکران مطرح بوده است و همین نگاه سبب شده -است تا جامعه شناسان به شهر به عنوان امری تابعی از حوزة سیاست و آسیب-شناسانه نگاه کنند. در دستیابی به نتایج، از مطالعة اسنادی و کتابخانه ای با رویکرد تاریخی بهره برده ایم. نتایجی که پس از بررسی و انجام مطالعات تاریخی به آن دست یافتیم، نشان میدهد که تهران در دوره های مختلف تاریخی، به لحاظ فنی و بوروکراتیک، مسئلة حکومت ها و به لحاظ سیاسی مسئلة روشنفکران بوده است. شهر تهران به طور خاص، محل استقرار و افول حکومت ها بوده است اما در هریک از این دوره ها، سامان اجتماعی شهر تهران و حیات اجتماعی شهر، جایگاهی نداشته است. مسئله شهر در تفکرات و اندیشه-های روشنفکری هم جایگاهی نداشته است؛ چرا که دغدغة روشنفکران- چه چپگراها و چه راست گراها، چه شعرا و ادیبان و چه فیلسوفان- فرهنگ، تمدن و حکومت بوده است و شهری مثل تهران به عنوان مسئلهای مستقل برای جامعهشناسان مؤسس تجلی نکرده است که بخواهند بحثی در ارتباط با حیات اجتماعی شهر و زندگی شهری داشته باشند. بنابراین اگر علوم اجتماعی و جامعه شناسی را هم ادامه جریان روشنفکری بدانیم، شهر تهران مسئلة این گروه نبوده و پژوهش های اجتماعی انجامشده در حوزة شهر، بیشتر با رویکرد آسیب-شناسانه و معطوف به کالبد شهر بوده است تا مقتضیات زندگی شهری و حیات اجتماعی شهر و عوامل مؤثر بر آن.
پرونده مقاله
طی سالهای اخیر، جامعهشناسان و انسانشناسان شهری به موضوع جوانان و استفاده آنان از فضاهای عمومی شهری اقبال بیشتری نشان دادهاند. در این خصوص از طرفی شاهد تحقیقاتی هستیم که با رویکردهای جرمشناسانه با فضای شهری مواجه شدهاند و در کنار آن، رویکردهایی که با تکیه بر مفا چکیده کامل
طی سالهای اخیر، جامعهشناسان و انسانشناسان شهری به موضوع جوانان و استفاده آنان از فضاهای عمومی شهری اقبال بیشتری نشان دادهاند. در این خصوص از طرفی شاهد تحقیقاتی هستیم که با رویکردهای جرمشناسانه با فضای شهری مواجه شدهاند و در کنار آن، رویکردهایی که با تکیه بر مفاهیمی همچون به حاشیه راندن، طرد و محرومسازی گروههای اجتماعی از فضاهای عمومی شهری، تحقیقات خود را سامان دادهاند. در این تحقیقات به موضوعاتی همچون طرد و در مقابل مقاومت جوانان پرداخته میشود و این پرسش مطرح است که جوانان با اتخاذ استراتژیهایی همچون شخصیسازی مکان و قلمروسازی در قلب فضاهای عمومی، چگونه تلاش میکنند تا امضای خود را بر فضا ثبت کنند. مطالعۀ حاضر با تکیه بر مردم نگاری شهری در پیاده راه برادران مظفر شمالی شهر تهران انجام شده است. هدف اصلی پژوهش آن است تا لایههای مختلف استراتژی محرومسازی و به حاشیه راندن توسط نهادهای رسمی و اجتماع محلی که برخی از محققان شهری از آن با عنوان «پالایش مکان» یاد میکنند، شناسایی شده، همچنین استراتژیهای مختلف جوانان حاضر در این میدان (پیاده راه) برای کنار آمدن، خنثی کردن و مقاومت در برابر طرد نشان داده شود. یافتهها نشان میدهد که این پیاده راه برای جوانان، محل گریز از نگاه خیره نهادهای رسمی به شمار میرود. همچنین به کارگیری استراتژی طرد و دوری جستن از استراتژی دربرگیری که نهادهای رسمی و اجتماع محلی اعمال میکنند، موفق نبوده و موجب شکلگیری سویههای مقاومت در بین جوانان گشته است.
پرونده مقاله
مدگرایی مفهومی فراگیر در چرخه زندگی جهان معاصر است. پدیده ای که بیشتر از هر گروهی، جوانان را بهعنوان پای ثابت خود اغوا نموده و به نظر می-رسد در حال تبدیلشدن به مسئله ای اجتماعی است. هدف این تحقیق، بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با مدگرایی جوانان بوده است. روش پژوهش چکیده کامل
مدگرایی مفهومی فراگیر در چرخه زندگی جهان معاصر است. پدیده ای که بیشتر از هر گروهی، جوانان را بهعنوان پای ثابت خود اغوا نموده و به نظر می-رسد در حال تبدیلشدن به مسئله ای اجتماعی است. هدف این تحقیق، بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با مدگرایی جوانان بوده است. روش پژوهش از نوع پیمایش و جامعه آماری این تحقیق جوانان شهر تهران بوده است. تعداد نمونه 387 نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران به دست آمد و نمونه با شيوه خوشهای چندمرحلهای انتخاب شد. تکنیک گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته و استاندارد است که از نظر روایی و پایایی مورد ارزیابی قرار گرفت. الگوی نظری پژوهش حاضر الگویی تلفیقی است. بنابراین از مفاهیم و نظریههای متخصصان اجتماعی از قبیل گئورگ زیمل (فرایند تناقض آمیز مد)، تورشتاین وبلن (فراغت و مصرف متظاهرانه)، بودریار، والتر بنیامین (پرسه زن و پاساژگردی)؛ بودریار (مصرف و هویت) و دلوز و گاتاری (سوژه پراکنده ماشین امیال) استفاده شده است. سنجش پایایی از طریق آزمون آلفای کرونباخ میزان قابل قبولی را نشان می دهد. بر اساس یافته های این پژوهش، بین متغیرهای سن، تحصیلات پدر و مادر، طبقه اجتماعی، تشخصطلبی، رسانههای همگانی و شبکه های اجتماعی (شبکههای مدرن مجازی)، دینداری و مدگرایی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که با توجه به ضریب تعیین تعدیلشده در معادله رگرسیون 3/50 درصد از واریانس متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل تبیین می شود. متغیر تشخص طلبی قوی ترین رابطه را با مدگرایی نشان داد. همچنین در قسمت تحلیل مسیر معادلات ساختاری شاخصهای مدل از برازش قابل قبولی برخوردار میباشند.
پرونده مقاله
مقالۀ حاضر به بررسی تفاوت تجربۀ گردشگری زنان و مردان، به عنوان جنبهای از اوقات فراغت پرداخته است. چهار دستۀ محدودیتهای هنجاری، وظایف نقشی زنانه، ضعف اقتصادی و نداشتن احساس امنیت موجب میشود تا زنان در تنظیم برنامۀ گردشگری خود متفاوت از مردان عمل کنند. برای این منظور چکیده کامل
مقالۀ حاضر به بررسی تفاوت تجربۀ گردشگری زنان و مردان، به عنوان جنبهای از اوقات فراغت پرداخته است. چهار دستۀ محدودیتهای هنجاری، وظایف نقشی زنانه، ضعف اقتصادی و نداشتن احساس امنیت موجب میشود تا زنان در تنظیم برنامۀ گردشگری خود متفاوت از مردان عمل کنند. برای این منظور، دادههای پیمایش ملی ارزشها، نگرشها و رفتارشناسی گردشگری ایران، با حجم نمونه 5009 نفر از کل استانهای کشور، تحلیل ثانویه شد. مبتنی بر ادبیات تحقیق، هشت فرضیه دربارۀ انگیزۀ سفر، اقدام به سفر، انتخاب اقامتگاه، وسیله نقلیه و تور گردشگری میان زنان و مردان مقایسه شد. یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که زنان در سفرهای تنهایی یا با دوستان خود، بیشتر از تورهای گردشگری استفاده میکنند؛ کمتر از خودروی شخصی استفاده میکنند؛ کمتر به قصد تفریح و بیشتر با هدف زیارت سفر میکنند. همچنین زنانِ تنها بیشتر به قصد دیدار اقوام خود به سفر میروند و در سفرهای با دوستان خود کمتر در چادرهای مسافرتی بیتوته میکنند. هرچند زنان کمتر از مردان، تنهایی یا با دوستان خود به سفر رفته بودند، میزان سفرهای داخلی زنان با مردان تفاوت معنیداری نداشت؛ زیرا سفرهای با خانواده آنها بیش از مردان بود. همچنین هرچند تعداد سفرهای خارجی زنان کمتر از مردان بود، تعداد سفرهای خارجی زنان شاغل با مردان، تفاوت معناداری نداشت. به نظر میرسد که علی رغم محدودیتهای جدی در کیفیت تجربۀ گردشگری زنان نسبت به مردان، آنان با استفاده از گریزگاههای ساختاری و هنجاری جامعه توانستهاند به لحاظ کمّی، تجربۀ گردشگری برابری را با مردان برای خود رقم بزنند.
پرونده مقاله
نوجوانی دوران حساسی در تشکیل هویت اجتماعی دختران در دنیای مدرن همراه با تغییرات مداوم و جهانی شدن است. هدف اساسي اين مقاله بررسی رابطه ميان ابعاد جوّ مدرسه و ارتباط با دوستان با هویت اجتماعی در ميان دختران دبیرستانی شهر کرمان است. در پژوهش حاضر، نظریة گیدنز و روتر و روش چکیده کامل
نوجوانی دوران حساسی در تشکیل هویت اجتماعی دختران در دنیای مدرن همراه با تغییرات مداوم و جهانی شدن است. هدف اساسي اين مقاله بررسی رابطه ميان ابعاد جوّ مدرسه و ارتباط با دوستان با هویت اجتماعی در ميان دختران دبیرستانی شهر کرمان است. در پژوهش حاضر، نظریة گیدنز و روتر و روش پیمایش و ابزار پرسشنامه به کار گرفته شده است. جامعۀ آماري این پژوهش دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر کرمان در سال 1397 هستند. تعداد نمونه 380 نفر است كه با روش نمونه گیري طبقه بندی متناسب با حجم نمونه انتخاب شدند. نتايج آمار توصیفی و استنباطی بهدستآمده از داده ها با نرمافزار SPSS نشان ميدهد: الف) هویت اجتماعی اکثر دختران دبیرستانی در سطح متوسط قرار دارد. ب) ميان جو مدرسه و ارتباط با دوستان با هویت اجتماعی دختران نوجوان رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد؛ يعني با افزایش جو عاطفی، آموزشی، تعادلجویی، رویارویی و انتظاری مدرسه، هویت اجتماعی در دانش-آموزان بیشتر می شود. ج) اجرای تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که چهار متغیر جو رویارویی مدرسه، ارتباط با دوستان، جو انتظاری و جو آموزشی مدرسه بر شدت هویت اجتماعی اثر دارند و 35 درصد آن را تبيین ميکنند. نتايج اين پژوهش حاكي از آن است که توجه به وضعیت مدارس از بعد اجتماعی رسمی و غیررسمی و سپس ابعاد هنجاری، آموزشی، عاطفی، مدیریتی مدرسه در هویت اجتماعی دختران نقش مهمی ایفا میکند. با پایهریزی درست مقدمات هویت اجتماعی میتوان هم عملکرد آن ها در برابر تغییرات اجتماعی را بهبود بخشید و هم از مشکلات تحصیلی و مسائل اجتماعی آینده پیشگیری نمود.
پرونده مقاله
از آنجا که نگرشها وگرایشهای مردم هم مقوّم و هم بازنمای دگرگونیهای فرهنگی و اجتماعی جامعه هستند، هر عاملی که قادرباشد به درک بهتر آنها کمک کند، مهم و قابل مطالعه هستند. به این دلیل بررسی رابطة تحصیلات با نگرشهای اجتماعی- فرهنگی به عنوان موضوع اصلی این نوشتار انتخاب ش چکیده کامل
از آنجا که نگرشها وگرایشهای مردم هم مقوّم و هم بازنمای دگرگونیهای فرهنگی و اجتماعی جامعه هستند، هر عاملی که قادرباشد به درک بهتر آنها کمک کند، مهم و قابل مطالعه هستند. به این دلیل بررسی رابطة تحصیلات با نگرشهای اجتماعی- فرهنگی به عنوان موضوع اصلی این نوشتار انتخاب شد. برای تحلیل این موضوع از نظریة توسعة انسانی اینگلهارت و نقش آن در تحولات نگرشی بهره گرفته شد و اطلاعات موردنیاز از طریق تحلیل ثانویه یافتههای چند پیمایش ملی به دست آمد. یافتهها حاکی از آن است که به موازات افزایش تحصیلات جهتیابی کنشگران انسانی در مورد مناسبات خانوادگی، احساس تعلق به جامعه ملی، الگوی مصرف رسانهای، آگاهی سیاسی، دینداری، طرفداری ازحقوق زنان و محیط زیست و همچنین گرایش به مدارای اجتماعی بهطور معناداری تغییر میکند. به این ترتیب میتوان گفت افزایش تحصیلات یکی از منابع تفاوتهای نگرشی و ارزشی است. در خاتمه، دلالتهای فرهنگی- اجتماعی تغییرات تدریجی در نگرشها و ارزشهای کنشگران انسانی که به موازات افزایش تحصیلات رخ خواهد داد، بررسی شده است.
پرونده مقاله