مدگرایی و جوانان: مسئله اجتماعی در حال ظهور
محورهای موضوعی : پژوهش مسائل اجتماعی ایران
جواد مداحی
1
(پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی)
علیرضا قبادی
2
(گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی)
کلید واژه: مدگرایی, تشخص طلبی, رسانههای جمعی, شبکههای اجتماعی, دینداری.,
چکیده مقاله :
مدگرایی مفهومی فراگیر در چرخه زندگی جهان معاصر است. پدیده ای که بیشتر از هر گروهی، جوانان را بهعنوان پای ثابت خود اغوا نموده و به نظر می-رسد در حال تبدیلشدن به مسئله ای اجتماعی است. هدف این تحقیق، بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با مدگرایی جوانان بوده است. روش پژوهش از نوع پیمایش و جامعه آماری این تحقیق جوانان شهر تهران بوده است. تعداد نمونه 387 نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران به دست آمد و نمونه با شيوه خوشهای چندمرحلهای انتخاب شد. تکنیک گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته و استاندارد است که از نظر روایی و پایایی مورد ارزیابی قرار گرفت. الگوی نظری پژوهش حاضر الگویی تلفیقی است. بنابراین از مفاهیم و نظریههای متخصصان اجتماعی از قبیل گئورگ زیمل (فرایند تناقض آمیز مد)، تورشتاین وبلن (فراغت و مصرف متظاهرانه)، بودریار، والتر بنیامین (پرسه زن و پاساژگردی)؛ بودریار (مصرف و هویت) و دلوز و گاتاری (سوژه پراکنده ماشین امیال) استفاده شده است. سنجش پایایی از طریق آزمون آلفای کرونباخ میزان قابل قبولی را نشان می دهد. بر اساس یافته های این پژوهش، بین متغیرهای سن، تحصیلات پدر و مادر، طبقه اجتماعی، تشخصطلبی، رسانههای همگانی و شبکه های اجتماعی (شبکههای مدرن مجازی)، دینداری و مدگرایی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که با توجه به ضریب تعیین تعدیلشده در معادله رگرسیون 3/50 درصد از واریانس متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل تبیین می شود. متغیر تشخص طلبی قوی ترین رابطه را با مدگرایی نشان داد. همچنین در قسمت تحلیل مسیر معادلات ساختاری شاخصهای مدل از برازش قابل قبولی برخوردار میباشند.
Fashion is a pervasive concept in the life cycle of the contemporary world. A phenomenon that, more than any other group, seduces young people as its followers and seems to be an emerging social problem. The purpose of this study was to investigate the socio-cultural factors related to youth fashionism. The research method was survey and the statistical population of this research was the youth of Tehran. The sample size was 387 people which was obtained by using Cochran's formula and the sample was selected by multi-stage cluster sampling method. The data collection technique is combination of researcher-made and standard questionnaire that was evaluated for validity and reliability. The reliability measurement through Cronbach's alpha test shows an acceptable level. According to the findings of this study, there is a significant relationship between the variables of age, parental education, social class, personality, public media and social networks, religiosity and fashion. The results of regression analysis show that according to the adjusted coefficient of determination in the regression equation, 50.3% of the variance of the dependent variable is explained by independent variables. Individualism showed the strongest relationship with fashion. Also, in the section of structural equation path analysis, the model indices have an acceptable fit.
افراسیابی، حسین؛ سیار خلج، حامد و شکوهی فر، کاوه (1395) عوامل مرتبط با مدگرایی در بین جوانان شهر یزد، جامعهپژوهی فرهنگی، سال هفتم، ش1، صص 1-22.
بخارایی، احمد و رفیعی، ملکه (1395) «زنان و گرايش به مد، زن در توسعه و سياست، دورة 14، شمارة 3، صص 328-309.
پیلتن، فخرالسادات و طالبي، حسین (1392) «بررسی عوامل اجتماعی گرایش به مد در بین نوجوانان (مورد مطالعه دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر میناب)»، فصلنامه مطالعات جامعه شناختی جوانان / سال چهارم/ شماره یازدهم، صص ۶۴-۴۹.
حاتمی، خدیجه؛ کواسمی، ایوب و آقایاری هیر، توکل (1394) بررسی رابطه بین همرهنگی، تشخص طلبی و طبقه اجتماعیاقتصادی با میزان مدگرایی (مورد مطالعه، دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز) جامعهشناسي كاربردي، سال 26، شماره پياپي 60، شماره 4، صص 212-199.
خدام محمدی، زهرا، راسخ، کرامت الله (1400) عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر مدگرایی جوانان در شهر شیراز، پژوهش های جامعه شناسی، 15 (2)، 153-173.
ترکاشوند، علی (۱۳۸۷) «آسیب شناسی مدهای ناهنجار و تاثیر آن بر جوانان» تهران، نشريه رسالت.
حاجیزاده میمندی، مسعود و یوسفی، فریدون (1395) «بررسی برخی از عوامل اجتماعی مرتبط با فرهنگ مصرف در میان زنان شهر یزد»، فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده، سال 16، شماره 31، 271-233.
ديليني، تيم (1388) «نظريههاي كلاسيك جامعهشناسي»، ترجمه بهرنگ صديقي و وحيد طلوعي، تهران، ني.
زارع بیژن، سراج زاده سید حسین، حبیب پور گتابی کرم، مداحی جواد، زیست مجردی جوانان، مسئلهای اجتماعی-فرهنگی (رویکردی تحلیلی مبتنی بر آرای ژان بودریار و ریچارد سِنِت) مسائل اجتماعی ایران.
۱۳۹۹; ۱۱ (۲) ۱۲۳-۹۷ سيدمن، استيون (1391) «كشاكش آرا در جامعهشناسي»، ترجمه هادي جليلي، تهران، ني.
عمیدی، حسن و احمدی، محمد (1395) «مطالعه رابطه بین عضویت در شبکه اجتماعی و تمایل به مدگرایی در جوانان (با تاکید بر فیسبوک)»، مطالعات جامعهشناسی، سال 8، شماره 32، صص 138-123.
فاضلي، محمد (1382) «مصرف و سبك زندگي»، قم، صبح صادق.
قادری، طاهره و رضایی، سپیده (1393) رابطه سرمایه فرهنگی و گرایش جوانان به مد (تفاوت بین دختران و پسران) دوره 21، شماره 66، صص 35-1.
قریشی، فردین؛ قاسمزاده، داود و قاسمزاده، ذاکر (1395) «نقد و بررسی نظریه مصرف نمایشی وبلن بر مبنای معیارهای سنجش معرفت اجتماعی»، سال 7، شماره 4، پياپي ۲۸، صص،-58-۴۳.
-کرایب، یان (۱۳۹۱) «نظریه اجتماعی کلاسیک»، ترجمه، شهناز مسمی پرست، تهران، نشر آگه.
-کلمن، جیمز (۱۳۷۷) «بنیاد نظریه اجتماعی»، ترجمه، منوچهر صبوری، تهران، نشر نی.
-كيويستو، پيتر (1380) «انديشههاي بنيادي در جامعهشناسی»،ترجمه منوچهر صبوري، تهران، ني.
-کوزر، لوئیس (1372) «زندگی و اندیش های بزرگان جامعه شناسی»، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، علم.
مداحی، جواد؛ زارع، بیژن؛ سراج زاده، سید حسین و حبیب پور گتابی، کرم (1400) مسئله تجرد، سوژه و زیستجهانِ نو پدید دختران شهر تهران، بررسی مسائل اجتماعی ایران، 12 (1)، 7-43.
معیدفر، سعید و حقیقی، عبدالحمید (۱۳۸۹) «عوامل اجتماعی گرایش جوانان تهرانی به مد»، فصلنامه مطالعات جوانان، شماره 14-۱۵، صص ۱۵۰-۱۳۷.
Arlesa Shephard, Sanjukta Pookulangara, Tammy R. Kinley, Bharath M. Josiam, (2016) "Media influence, fashion, and shopping, a gender perspective", Journal of Fashion Marketing and Management, Vol. 20 Issue, 1, pp.4-18, https,//doi.org/10.1108/JFMM-09-2014-0068.
Bing, H (2014) “Current Fashion Buying Among Indian Female Upper-Middle Class With Reference To Tamil Nadu. International Journal of Marketing, Financial Services and Management Research, 3 (6) .
Blumer, H (1969) Fashion, From class differentiation to collective selection. The Sociological Quarterly, 10 (3), 275-291.
Dort, K (2018) Why fast fashion needs to slow down. [Online] UN Environment. Available at,https,//www.unenvironment.org/news-and-stories/blog-post/why-fast-fashion-needs-slow-down [Accessed 4 May 2019] .
Mukoko, A (2012) Fashion awareness and interest among female students at a college in Gweru, Zimbabwe. International Journal of Asian Social Science, 2 (11), 1956-1966.
Odeleye, D. A (2011) The Place of Age and Socioeconomic Status in Contemporary Fashion. Continental Jounal Social Sciences, 4 (1), 54-63.
Simmel, G (1986) “Die Mode”, in G. Simmel Philosophische Kulture, Berlin, Klaus Wagenbach. Social Science, 2 (11), pp. 1956-1966.
Sakkthivel, A. M., Shameem, B., & Mushtaq, S (2020) Does media influence fashion consciousness of Muslim women consumers, evidences from the United Arab Emirates. International Journal of Business Innovation and Research, 22 (4), 523-545.
Entwistle, J., (2002) "The aesthetic economy, the production of value in the field of fashion modeling". J. Consumer Cult. 2 (3), 317–339.
Flugel, J. C (1993) The psychology of clothes. University of Michigan, Hogarth Press.
Lipovetsky, Gilles (1994) The Empire of Fashion, Dressing Modern Democracy. Princeton, N.J., Princeton University Press.
Peters, B (2018) Instagram Stories Research, We Analyzed 15,000 Instagram Stories from 200 of the World’s Top Brands. [Online] Resources. Available at, https,//buffer.com/resources/instagram-stories-research [Accessed 27 May 2019] .
Lilja, N (2019) Efficient social media marketing for sustainable fashion companies, Increasing interest and engagement on Instagram among millennial males by appealing to their values.
فصلنامه علمي «پژوهش مسائل اجتماعی ایران»
شماره یکم، پاییز 1400: 127-97
تاريخ دريافت: 06/09/1400
تاريخ پذيرش: 22/12/1400
نوع مقاله: پژوهشی
مدگرایی و جوانان: مسئله اجتماعی در حال ظهور
چکیده
مدگرایی مفهومی فراگیر در چرخه زندگی جهان معاصر است. پدیدهای که بیشتر از هر گروهی، جوانان را بهعنوان پای ثابت خود اغوا نموده و به نظر میرسد در حال تبدیلشدن به مسئلهای اجتماعی است. هدف این تحقیق، بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با مدگرایی جوانان بوده است. روش پژوهش از نوع پیمایش و جامعه آماری این تحقیق جوانان شهر تهران بوده است. تعداد نمونه 387 نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران به دست آمد و نمونه با شيوه خوشهای چندمرحلهای انتخاب شد. تکنیک گردآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته و استاندارد است که از نظر روایی و پایایی مورد ارزیابی قرار گرفت. الگوی نظری پژوهش حاضر الگویی تلفیقی است. بنابراین از مفاهیم و نظریههای متخصصان اجتماعی از قبیل گئورگ زیمل (فرایند تناقض آمیز مد)، تورشتاین وبلن (فراغت و مصرف متظاهرانه)، بودریار، والتر بنیامین (پرسه زن و پاساژگردی)؛ بودریار (مصرف و هویت) و دلوز و گاتاری (سوژه پراکنده ماشین امیال) استفاده شده است. سنجش پایایی از طریق آزمون آلفای کرونباخ میزان قابل قبولی را نشان میدهد. بر اساس یافتههای این پژوهش، بین متغیرهای سن، تحصیلات پدر و مادر، طبقه اجتماعی، تشخصطلبی، رسانههای همگانی و شبکههای اجتماعی (شبکههای مدرن مجازی)، دینداری و مدگرایی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان میدهد که با توجه به ضریب تعیین تعدیلشده در معادله رگرسیون 3/50 درصد از واریانس متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل تبیین میشود. متغیر تشخص طلبی قویترین رابطه را با مدگرایی نشان داد. همچنین در قسمت تحلیل مسیر معادلات ساختاری شاخصهای مدل از برازش قابل قبولی برخوردار میباشند.
واژههاي کلیدی: مدگرایی، تشخص طلبی، رسانههای جمعی، شبکههای اجتماعی، دینداری.
مقدمه
مدگرایی مفهومی مدرن در چرخه زندگی معاصر جهان است. مفهومی که بیشتر از هر گروهی، جوانان را بهعنوان پای ثابت خود اغوا نموده و به نظر میرسد تبدیل به مسئلهای جهانی شده است. مدگرایی مختص به ناحیه خاصی از جهان مصرفی معاصر نبوده و از غرب تا شرق و از جنوب آفریقا تا کشورهای سرد اسکاندیناوی را دچار خودکرده است. قدرتی که ما را به یاد لوکوموتیو معروف گیدنز و قدرت بیچون چرای آن میاندازد.
در عصر جهانیشدن فرهنگ مدرن (مصرفگرا و مدگرایانه)، شاهد پویایی خصوصی شدن و ایدهآلیسم منافع فردی بوده و شکلهای جدیدی از زندگی، پویاییِ خصوصی شدن و فردگرایی افسارگسیخته جوانان، نوعی شیفتگی از سبک جدیدی از زندگی را برای جوانان خلق کرده است (مداحی و همکاران، 1400). ساکتیول3 به نقش شبکههای اجتماعی جدید و رسانههای اینترنتی بسیار تأکید داشته و معتقد است این رسانهها زنان عرب بهویژه در امارات متحده عربی را بهشدت تحت تأثیر مدگرایی قرار دادهاند (ساکتیول، 2020: 539). در اروپا میزان مصرف اقلام و وسیلههای مربوط به صنعت مد به 604 میلیون تن در سال میرسد (لیلجا4، 2019). مصرف و مدگرایی خطرات زیادی را متوجه محیطزیست و بسیاری از جنبههای زندگی آدمیان کرده است. افزایش اثرات منفی در محل دفن زباله، حیاتوحش و طبیعت به دلیل مصرف سریع مد به شکل بسیار بارزی مشخص است (دورت5، 2018). مدگرايي ازجمله مطرحترين مسائل نوپديد اجتماعي در عصر حاضر به شمار میرود، يعني نوعي از مصرف كه نه براي رفع نيازهاي زيستي بلکه براي اهداف اجتماعي صورت میگیرد. پل هيرش میگوید: امروزه كالاهايي توليد میشوند كه نه به خاطر كاركرد واقعیشان بلکه صرفاً به سبب زيبايي، بيان شأن و منزلت افراد خريداري میشوند (هیرش، 1972 به نقل از حاتمی و همکاران، 1394: 200). مد امروزه در جوامع انساني علاوه بر ويژگي تمایز بخش، در ميان توده مردم، نقش يك رسانه را نیز دارد. اين پديده در جهان امروز و در ميان برخي از مردم به ابزاري براي انتقال پيام خود به جامعه تبدیلشده است تا جايي كه پير گيرود، مد را يكي از انواع ارتباطات اجتماعي ارزيابي میکند و چنين ميگويد: در جامعهاي كه فوران محصولات مصرفي، اين محصولات را از كاركرد اوليهشان (محافظت و تغذيه) دور كرده باشد، مدها نقش بسيار مهمي پيدا ميكنند و آشكار است كه مثلاً كراوات، اتومبيل، مبلمان، فقط نشانههايي دال بر موقعيت اجتماعي افراد است (گيرود6، 1380 به نقل از افراسیابی و همکاران، 1395: 37). البته که رسانههای مدرن امروزی نقش بسیار مهمی در ترویج مدگرایی و سبک زندگی تجمل گرایانه نقش دارند. بهعنوان نمونه اینستاگرام به عنوان یک پلتفورم و یک شبکه اجتماعی مجازی بسیار مورد توجه و استفاده جوانان قرار گرفته است به گونهای که امروزه بیش از 500 میلیون نفر عضو فعال دارد (پیترز7، 2018).
گرایش به مد بیانگر نوعی تجدیدنظرخواهی و درواقع تلاش در جهت نو کردن و تغییر در مسائل گوناگون ظاهري زندگی است و با ظهور مدرنیته ارتباطی تنگاتنگ دارد. با ظهور تَب مدرنیته یا مدرنیزاسیون و تحول در برخی مفاهیم و معیارها، فضاي زندگی بشر تبدیل به فضایی مصرفزده، صوري و کاملاً سطحی شده است در این فضا انسان به دنبال این است که شکل ظاهري خود را تغییر دهد و ازآنجاکه این تغییر بهزودی او را دلزده میکند، بهسرعت به دنبال اشکال ظاهري جدیدي میرود، چنانچه این ظواهر نوین به شکل صحیح و در قالب فرهنگ ملی و مذهبی هر جامعهای در اختیار افراد قرار نگیرد، یا آنها را خلق میکند یا از دیگران تقلید میکند (ترکاشوند، 1387: 1). اگرچـه برخي از نظریهپردازان (بلومر8، 1969؛ ليپوتسكي9، 1994؛ انتويسل10، 2000) مد را همـزاد مدرنيتـه و بهتبع فـرآوردهاي منحصـراً غربـي برشمردهاند و امكـان ظهـور آن را در كشورهايي كه از نظام قشربندي باز و امكانات تحرك كافي ندارنـد منتفـي دانستهاند، و مـد را، بهمنزله سيسـتم و شبکهای از نهادهاي توليدي به هم مرتبط، خاص جوامع غربي دانسته و بهطور مشـخص بـا شـهرهايي چـون پاريس، ميلان و نيويورك پيوندي ناگسستني دارد، اما برخلاف این تصور، كانون11 (1998) تصريح میکند، «بهرغم آنكه فرايندهاي رقابت و همچشمی مبتني بر مد بيشتر در شرايط تغييرات شتابان، كـه ويژگـي جوامع صنعتي است، به چشم میخورند، فرايندهاي مشابه، دستکم در مقياسي محدودتر، در اكثر فرهنگها يافت میشوند. عام بودن مد با توجه به تعريف كلي آن، بهعنوان عامل و واسطه تغييرات سبكي آشكار میگردد و ازهمينرو مد نهتنها در جوامع مدرن، بلكـه در همه جوامـع يافت میشود (بخارایی و رفیعی، 1395: 311).
با اين اوصاف، میتوان مدعي شد كه امروزه در هر جامعهای پيـروي از مـدهاي رايـج، بهخصوص در کلانشهرها، به پديدهاي كاملاً محسـوس و ملمـوس تبدیلشده اسـت. جامعه ایرانی نيـز از ايـن قاعـده مستثنا نيسـت و امـروزه درنتیجه فرايندهاي جهانیشدن و رشد فنّاوریهای اطلاعـاتي و ارتبـاطي، شاهد تغییرات ارزشی و هنجاري در جامعه ایران هستیم و این تغییرات، همۀ عرصههای زندگی ایرانیان را دربر گرفته است، بهگونهای که نهتنها بعد عینی، بلکه ابعاد ذهنی زندگی روزمره وي را در برگرفته است (محمدی و همکاران، 1394 به نقل از قریشی و همکاران، 1395: 44). این پژوهش به تهران از منظر یک پسا شهر نگاه میکند. به نظر میرسد تهران، صحنهای شهری برای اجرای نمایشی جدید از مدگرایی در میان جوانان است. تهران شهری است که به نظر میرسد حاد واقعیت در آن به معنای کامل رخداده است. شهری که در آن واقعیت زیر سطوح درخشان پرزرقوبرق مدگرایانه و اغواگرایانه وانمودها یکسره ناپدیدشده است. بهتر بگوییم چالش مدگرایی در شهر تهران، چالشی علیه معنا و عمق، چالشی با طبیعت و فرهنگ، نه در داشتن پیشینه فرهنگی، بلکه در قدرت بیفرهنگی و رها بودن از سنتهای دست و پاگیر گذشته است. چالشی که حالا مصرفگرایی، مدگرایی و لوکس بودن و دیده شدن را در تاج سبکهای زندگی جوانان قرار میدهد. در این میان جوانان و شهر تهران پیوندی عجیب در نوع گذران زندگی و مد را خلق کردهاند. جوانان بهعنوان بخشی از جامعه امروزی ایران بازیگر نقشهای جدیدی در جامعه هستند. نقشهایی که گویی تعریفی تازه داشته و نمایشی که کاملاً نو و جاهطلبانه است؛ و رنگ و بویی از سنتها و هنجارهای پدرانشان در آن دخیل نیست. تئاتری از زندگی و انتخابها که بیش از هر چیز دیگری متأثر از کارگردانی مدگرا و مصرفگرا است. کارگردانی که چندتکه شدن و فراوانی سلایق در آن برایش افتخاری مسجل است. عصر حاکم برکنشهای جوانان را میتوان عصر دگرگونیهای مدگرایانه نامید. دراینبین به نظر میرسد ارابه مدگرایی در میان جوانان و اشاعه طغیان گر آن، چرخهایی قدرتمند از قبیل رسانههای مدرن مجازی دارد. فضای مجازی در دوره معاصر شیوههای ناپایدار، متکثر و پراکنده مدگرایی و میل به مصرف را