Description of Domestic Violence in the Iranian Family
Subject Areas : Research on Iranian social issuesMohsen Sohanian Haghighi 1 * , Iraj Faizi 2
1 - PhD student of social sciences, University of Tehran, Iran.
2 - Assistant Professor in Sociology, Research Institute of Humanities and Social Studies, (IHSS) in ACECR.
Keywords: Domestic violence, physical violence, psychological violence, sexual violence, economic violence.,
Abstract :
Family is one of the main social institutions and therefore, issues related to the family are considered the most important social issues. Domestic violence is the more important family problems. The purpose of this study is to provide a generalizable description of the situation of domestic violence among Iranian family members, in general and in different dimensions of violence (physical, psychological, verbal, economic and sexual). The statistical population in this study is all people over 15 years old in the Iranian society in 1397 (2018) and the sample size is 5027 people, of which 3815 are married and 1212 are single. According to the results total index of the prevalence of violence between couples is 81.1% and its average intensity is 9.06 on the scale. of 0 to 100. Also, total index of the prevalence of violence between parents and children is 84.5% and its average severity is 13 on the scale. of 0 to 100. Among the various dimensions of domestic violence between couples, psychological violence with a prevalence of 75.5% and an average intensity of 14.42 has the highest prevalence and severity. Also, among the various dimensions of domestic violence between parents and children, psychological violence with a prevalence of 81.6% and an average intensity of 23.84 has the highest prevalence and severity.
اوراعی، غلامرضا و دیگران (1398) مبانی جامعهشناسی مفاهیم و گزارههای پایه، تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
بليكي، نورمن (1384) طراحی پژوهشهای اجتماعی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، نشرنی.
جان¬آبادی، سعید (1395) مطالعه مقایسهای نوع و میزان خشونت خانگی تجربه¬شده توسط زنان و مردان متأهل شهر زابل، پايان¬نامه کارشناسی¬ارشد، گروه علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خوارزمی.
چلبی، مسعود و علی جنادله (1386) «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر موفقیت اقتصادی»، پژوهشنامه علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی (ویژهنامه جامعهشناسی)، شماره 53، صص 117-154.
سالنامۀ آماری پزشکی قانونی (1397) خلاصه سالنامه آماری پزشکی قانونی، تهران، مرکز آمار ایران.
صادقی، سهیلا (1389) «خشونت خانگي و استراتژي¬هاي زنان در مواجهه با آن (مطالعه¬اي كيفي)»، مجله بررسی مسائل اجتماعی ایران، دوره اول، شماره1، صص 107-142.
علیوردی¬نیا، اکبر و دیگران (1390) «تحليل اجتماعي خشونت شوهران عليه زنان، مدلي نظري و آزموني تجربي»، مجله مسائل اجتماعی ایران، دوره دوم، شماره 2، صص 95-127.
علیوردی¬نیا، اکبر و ندا یوسفی (1393) «تمایل به خودکشی در میان دانشجویان، آزمون تجربی نظریه فشار عمومی اگنیو»، فصلنامه جامعه¬شناسی کاربردی، سال بیست و پنجم، شماره 54، صص 61 -79.
فیضی، ایرج و مرضیه ابراهیمی (1399) گزارش پیمایش ملی خانواده، کرج، جهاد دانشگاهی واحد البرز.
قاسمی، وحید (1393) سیستمهای استنباط فازی و پژوهشهای اجتماعی، تهران، جامعهشناسان.
قاضي طباطبائي، محمود و دیگران (1383) تحقيق ملي بررسي خـشونت خـانگي عليـه زنان، جلد دهم، تهران، مركز مشاركت امور زنان نهاد رياست¬جمهوري و وزارت كشور.
کریمی، فاطمه (1386) بررسی وضعیت خشونت خانگی علیه زنان و عوامل مؤثر بر آن (مطالعه موردی: شهر قم)، پايان¬نامه کارشناسی¬ارشد، گروه علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تربیت معلم تهران.
منیر، محمدداوود و دیگران (1388) خشونت خانوادگی، عوامل و راههای مقابله با آن، افغانستان، شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر.
وامقی، مروئه و دیگران (1386) «مواجهه با خشونت خانگي در دانش¬آموزان دبيرستاني شهر تهران»، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال ششم، شماره 24، صص 305-325.
Elghossain T, Bott S, Akik C, Obermeyer CM (2019) Prevalence of intimate partner violence against women in the Arab world، a systematic review, BMC Int Health Hum Rights, 2019;19, 29 10.1186/s12914-019-0215-5.
Hacettepe University Institute of Population Studies (HUIPS) Research on domestic violence against women in Turkey, (2009) ISBN, 978–975–19-4498-6, Ankara.http,//www.hips.hacettepe.edu.tr/eng/dokumanlar/2008-TDVAW_Main_Report.pdf.
فصلنامه علمي «پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی»
شماره ششم، زمستان 1401: 31-1
تاريخ دريافت: 27/12/1401
تاريخ پذيرش: 04/04/1402
نوع مقاله: پژوهشی
تحلیل وضعیت خشونت خانگی در خانوادۀ ایرانی
محسن سوهانیان حقیقی1
ایرج فیضی2
چکیده
خانواده، یکی از ارکان و نهادهای اصلی جامعه است و بر این اساس مسائل و آسیبهای مرتبط با حوزۀ خانواده از مهمترین موضوعات در بررسی مسائل اجتماعی به شمار میرود. از جمله مهمترین مسائل حوزۀ خانواده، بحث خشونت خانگی است و پیش از هر نوع تبیین و آسیبشناسی درباره علل خشونت خانگی، به توصیفی دقیق از وضعیت خشونت خانگی در جامعۀ هدف نیاز است. بر این اساس هدف از این پژوهش، ارائه توصیفی قابل تعمیم از وضعیت خشونت خانگی در بین اعضای خانواده ایرانی، به شکل کلی و در ابعاد مختلف (فیزیکی، روانی، کلامی، اقتصادی و جنسی) است. روش انجام پژوهش، تحلیل ثانویۀ دادههای پیمایش ملی خانواده است که جامعۀ آماری آن، کلیۀ افراد بالای 15 سال در جامعۀ ایران در سال 1397 با حجم نمونه 5027 نفر با شیوۀ نمونهگیری تصادفی است که از این میان، 3815 نفر متأهل و 1212 نفر مجرد هستند. بر اساس یافتههای این پژوهش، میزان شیوع شاخص کلی خشونت در میان زوجین، 81.1 درصد است و میانگین شدت آن برابر 9.06 در مقیاس 0 تا 100 است. همچنین میزان شیوع شاخص کلی خشونت در میان والدین و فرزندان، 84.5 درصد است و میانگین شدت آن برابر 13 در مقیاس 0 تا 100 است. در میان ابعاد مختلف خشونت بین زوجین، خشونت روانی با میزان شیوع 75.5 درصد و با میانگین شدت 14.42 دارای بیشترین شیوع و شدت است. همچنین در میان ابعاد مختلف خشونت بین والدین و فرزندان، خشونت روانی با میزان شیوع 81.6 درصد و با میانگین شدت 23.84 دارای بیشترین شیوع و شدت است.
واژههاي کلیدی: خشونت فیزیکی، خشونت روانی، خشونت جنسی، خشونت اقتصادی و خشونت کلامی.
مقدمه
خانواده، یکی از ارکان و نهادهای اصلی جامعه به شمار میرود که بخشی از تکوین و پرورش شخصیت افراد در آن شکل میگیرد. این نهاد هنگامی کارکرد خود را بهدرستی انجام میدهد که دچار نابسامانی و آشفتگی نباشد. خشونت خانگی، یکی از عوامل و مظاهر این آشفتگی و نابسامانی است.
خشونت خانگی3، شایعترین نوع خشونت در سراسر جهان است كه بهرغـم تفاوتهـاي فرهنگـي، ديني، اقتصادي و اجتماعي بين ملتها و فرهنگها، تمامي مرزهاي جغرافيـايي و سياسـي را درنورديـده و بـه پديدة جهاني، فراتاريخي و فرافرهنگي بـدل شـده اسـت. امـروزه خـشونت خانگی بـه يـك پديـدة جهانشمول مبدل گرديده و تأثيرات آن باعث نابسامانيهاي مختلف در جوامع و فرهنگهاي جهـان گرديـده است. به همين علت، بيشترين قربانيان خشونت را در جهان، قربانيان خشونت خانگي تشكيل ميدهند (منیر و دیگران، 1388: 5). از اینرو از مهمترین موضوعات در بررسی مسائل اجتماعی در جوامع به شمار میآید. برآوردهای منتشرشده سازمان جهانی بهداشت4 در سال 2017 نشان میدهد که در سراسر جهان از هر سه زن (30 درصد)، یک زن در طول زندگی خود مورد خشونت فیزیکی و یا جنسی شریک صمیمی قرار گرفته است5.
در ایران نیز خشونت خانگی جزء آسیبها و مسائل اجتماعی کشور بوده است. بر اساس پژوهش قاضی طباطبایی و همکاران (1383)، 66 درصد زنان ایرانی از ابتدای زندگی مشترکشان تاکنون، حداقل یکبار مورد خشونت قرار گرفتهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که از میان انواع خشونت خانگی در میان زنان ایرانی، خشونتهای روانی و کلامی با 7/52 درصد در رتبۀ نخست و خشونت فیزیکی با 8/37 درصد در رتبه دوم قرار دارد. همچنین تعداد معاینات نزاع مربوط به مدعیان همسرآزاری در سالهای اخیر رو به رشد بوده است و از 52089 نفر در سال 1388 به 83646 نفر در سال 1397 رسیده و حدود 61 درصد رشد داشته است (ر.ک: سالنامه آماری کشور، 1397).
با وجود تحقیقات و پژوهشهای متعددی که درباره خشونت خانگی در ایران صورت گرفته، غیر از پژوهش قاضی طباطبایی و همکاران (1383)، هیچ پژوهشی که وضعیت خشونت خانگی را در جامعۀ ایران در سطح ملی مشخص کند، صورت نگرفته است. سایر پژوهشها یا منحصر به یک جامعۀ آماری محدود هستند و یا بر اساس مراجعات صورتگرفته به دادگاهها، بیمارستانها، پزشکی قانونی و... انجام شده است و در نتیجه نمیتواند میزان خشونت خانگی در جامعۀ ایرانی را نشان دهد.
پژوهش حاضر، تحلیل ثانویۀ طرح پیمایش ملی خانواده است که در سال 1397 فیضی و ابراهیمی انجام دادهاند. طرح یادشده علاوه بر اینکه در سطح ملی انجام شده، خشونت خانگی را در ابعاد مختلف (فیزیکی، روانی، اقتصادی، کلامی و جنسی) و در بین افراد مختلف در خانواده (زوجین، والدین و فرزندان) سنجیده است. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال آن است تا با تحلیل ثانویه طرح یادشده، توصیف قابل تعمیمی از وضعیت خشونت خانگی در جامعۀ ایرانی به شکل کلی و همچنین در ابعاد مختلف ارائه کند.
پیشینۀ تجربی پژوهش
قاضی طباطبایی و همکاران (1383) به پژوهشی با عنوان «تحقيق ملي بررسي خـشونت خـانگي عليـه زنان» پرداختهاند. نمونۀ مورد مطالعه این پژوهش، 12595 زن و 2066 مرد متأهل در 28 استان کشور بوده است. برآورد كلي انجامشده مربوط به گسترۀ خشونت خانگي در 28 مركز استان كشور نشان می دهد که 66 درصد زنان ایرانی، از ابتدای زندگی مشترکشان تاکنون، حداقل یکبار مورد خشونت قرار گرفتهاند. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که زنان ایرانی از میان انواع خشونت خانگی، بیشتر تحت خشونتهای روانی و کلامی (7/52 درصد) قرار دارند. رتبۀ بعدی از آن خشونت فیزیکی است که 8/37 درصد از زنان ایرانی از اول زندگی مشترک خود، آن را تجربه کردهاند. رتبه سوم با رقم 7/27 درصد متعلق به «خشونتهای ممانعت از رشد اجتماعی، فکری و آموزشی» است. خشونتهای جنسی و ناموسی با رقم 2/10 درصد، پایینترین رتبه را دارد.
کریمی (1386) به پژوهشی با عنوان «وضعیت خشونت خانگی علیه زنان و عوامل
مؤثر بر آن (مطالعه موردی: شهر قم)» پرداخته است. نمونه آماری این پژوهش، 381 نفر از زنان متأهل شهر قم که حداقل یک سال از ازدواجشان میگذرد، بوده است. بر اساس نتایج این پژوهش در بین انواع خشونت (فیزیکی، روانی، جنسی و مالی)، خشونت روانی، بیشترین فراوانی را داشت و نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که اختلاف عقاید و سلایق، نگرش اقتدارگرایانه مرد از نقش خود و تجربه و مشاهدۀ خشونت در دوران کودکی توسط مرد از جمله مهمترین متغیرهای تأثیرگذار در خشونت علیه زنان است.
وامقی و همکاران (1386) به پژوهشی با عنوان «مواجهه با خشونت خانگي در دانشآموزان دبيرستاني شهر تهران» پرداختهاند. نمونۀ آماری این پژوهش، 1495 دانشآموز دورۀ متوسطه شهر تهران بوده است و بر اساس نتایج آن، شيوع مواجهه با خشونت جسمي ميان والدين در اين مطالعه، 22.8 درصد برآورد شده و در 59.8 درصد موارد به صورت مشاهده صحنۀ خشونت بوده است. دختران تقريباً دو برابر پسران، مواجهه با خشونت را گزارش نمودهاند. پدران در 54.3 درصد موارد تنها مرتكب خشونت بودهاند. اين مواجهه درازمدت بوده و در آنهايي كه بيش از يكبار اتفاق افتاده، به طور متوسط 5.1 سال طول کشیده است.
جانآبادی (1395) به پژوهشی با عنوان «مطالعۀ مقایسهای نوع و میزان خشونت خانگی تجربهشده توسط زنان و مردان متأهل شهر زابل» پرداخته است. نمونۀ مورد مطالعه این پژوهش، 382 نفر از مردان و زنان متأهل شهر زابل بوده است. بر اساس نتایج این پژوهش، مردان بیشتر خشونت روانی، اجتماعی، جنسی، فیزیکی و اقتصادی و زنان بیشتر خشونت اجتماعی، اقتصادی، جنسی، فیزیکی و روانی را تجربه میکنند. همچنین خشونت خانگی با متغیرهای همدلی، همفکری، تجربه خشونت در دوران کودکی، حمایت اجتماعی، قدرت اقتصادی و دینداری، رابطهای معناداری دارد. همهی این متغیرها، 54 درصد از تغییرات متغیر وابسته (خشونت خانگی) را تبیین کردهاند.
طرح تحقیقاتی ملی در سال 2009 و در مؤسسه جمعیت دانشگاه هاچتپه6 با عنوان «خشونت خانگی علیه زنان در ترکیه» در نمونه بالغ بر 24048 نفر از زنان کشور ترکیه صورت گرفته است. بر اساس نتایج این پژوهش در سال 2009، 39 درصد از زنان در ترکیه در معرض خشونت جسمی، 15 درصد از آنها در معرض خشونت جنسی و 44 درصد از آنها در معرض خشونت عاطفی قرار دارند.
الگوسین7 و همکاران (2019) به پژوهشی با عنوان «شیوع خشونت شریک زندگی علیه زنان در جهان عرب: یک مرور نظاممند» پرداختند. این پژوهش با هدف خلاصه کردن نتایج خشونت جسمی، جنسی و عاطفی یا روانشناختی شریک زندگی علیه زنان در 22 کشور عضو اتحادیه عرب صورت گرفته است. در این پژوهش، دادههای شیوع خشونت شریک زندگی در سالهای 2000 تا 2016 بررسی شده و شامل 46 مجموعه داده جداگانه از مجلههای بررسیشده و 11 نظرسنجی ملی است که برنامههای تحقیقاتی بینالمللی و یا دولتها منتشر کردهاند. شیوع خشونت شریک زندگی گزارششده از 6 درصد تا بیش از نیمی (59 درصد)، فیزیکی، از 3 تا 40 درصد، جنسی و از 5 تا 91 درصد، عاطفی/ روانی بود. روشها و تعاریف عملیاتی خشونت، بهویژه برای خشونت شریک زندگی عاطفی/ روانی، بسیار متفاوت بوده است.
نقد و بررسی پیشینۀ پژوهش
1- «خشونت خانگی» هر شکلی از خشونت اعم از کلامی، روانی، فیزیک، جنسی و... است که هر یک از اعضای خانواده از جمله مردان، زنان، والدین، فرزندان و... صرفنظر از اینکه کجا اتفاق افتاده باشد، انجام میدهند. سایر اصطلاحاتی که در این زمینه استفاده میشود از جمله همسرآزاری، شوهرآزاری، خشونت علیه زنان و... کاملا ً مترادف نیستند و هر کدام بر یک بعد، گروه و جامعۀ هدف، بیشتر تأکید دارد.
2- در بررسی اولیه بسیاری از پژوهشها درباره خشونت خانگی مشاهده شد که بسیاری از آنها صرفاً به سراغ زنان آسیبدیده رفتهاند. روشن است که نتایج آن پژوهشها قابل تعمیم به کل افراد آن شهر نبود و بنابراین با توجه به هدف این پژوهش از پیشینه کار کنار گذاشته شد. همچنین جامعۀ آماری پژوهشهای یادشده اغلب شامل زنان و دختران بوده است.
3- در ارتباط با گسترۀ جغرافیایی جامعه هدف در پژوهشهای یادشده نیز میتوان
گفت که به غیر از پژوهش قاضی طباطبایی و همکاران (1383)، هیچ پژوهشی مشاهده نشد که وضعیت خشونت خانگی را در جامعۀ ایران به طور کلی مشخص کند. در همین کار هم نوع گزارش خشونت خانگی به شکل درصد است؛ به شکلی که اگر در یکی از ابعاد مختلف خشونت خانگی، فردی به یک گویه شش گزینهای، پاسخی جز «اصلاً» داده است جزء آمار درصد کلی خشونت خانگی محاسبه شده است. به عبارتی در گزارش در دسترس از این کار، به شدت خشونت مود توجه نشده و فقط وجود خشونت ملاک توصیف قرار گرفته است و همین گزارش هم مبنای ارجاع در بسیاری از پژوهشها بوده است.
4- نحوۀ سنجش خشونت در پژوهشهای گوناگون داخلی و خارجی، متفاوت است و این مسئله باعث میشود که در سنجش ابعاد مختلف خشونت خانگی، بازۀ گسترده و متفاوتی از نرخها را شاهد باشیم.
چارچوب نظری
رویکردهای گوناگونی برای نگاه به مسائل اجتماعی جامعه ایران به طور عام و خشونت خانگی به طور خاص وجود دارد. بر مبنای نظریۀ منابع، خانواده مانند هر نظام اجتماعی دیگری دارای سلسلهمراتبی از اقتدار است و هر کسی که به منابع مهم خانواده، بیشتر از دیگران دسترسی داشته باشد، میتواند دیگر اعضا را به فعالیت در جهت اهداف خود مجبور کند. بر این اساس در جامعه ایرانی که در حال گذار از بافت سنتی به مدرن است، هرچـه اشخاص (بهویژه زنان با گرایشهای فمینیستی) به منابع بيشتري از قبيل درآمد، تحصـيلات و به طور کلی پایگاه اقتصادی و اجتماعی بالاتری دسـت يابنـد، هنجارهـاي سنتي را که در تقابل با منافع و حقوق خود میدانند، بيشتر زير پا خواهند گذاشت و این زیر پا گذاشتن هنجارها در تقابل با هنجارهای جامعه مردسالار باعث افزایش موارد اختلاف و تعارض بین زوجین خواهد شد (ر.ک: علیوردینیا و دیگران، 1390).
اگر در شیوههای حل اختلاف، یادگیری اجتماعی و جامعهپذیری صورت نگرفته باشد، یا اینکه این یادگیری اجتماعی به شکل معکوس و با مشاهدۀ خشونت بین والدین در خانوادۀ پدری و الگوپذیری فرد از والدین صورت گرفته باشد، این تغییر در ساختار قدرت در کنار تضاد هنجاری یا ارزشی، زمینهساز خشونت خانگی میشود. از طرفی انتظار میرود که با افزایش طول مدت ازدواج و سن، زوجین بهتدریج به توفیقاتی در تعامل با یکدیگر دست یابند و میزان خشونت بین زوجین کاهش یابد (ر.ک: صادقی، 1389).
در نظریۀ فشار عمومی اگنیو، بر پیچیده بودن فشار در جامعه مدرن تأکید میشود. از اینرو در نظریه فشار عمومی وی، با توسعۀ نظریات قبلی فشار بر سه منبع اصلی فشار اشاره میشود که این منابع عبارتند از: فشار ایجادشده به خاطر شکست در دستیابی به اهداف ارزشمند مثبت، حذف محرکهای ارزشمند مثبت، حضور محرکهای منفی. بر این مبنا در مورد خانواده ایرانی میتوان گفت که فشارهای اقتصادی موجود بر زوجین در خانواده ایرانی که به تبع آن فشارهای شغلی را با خود به همراه دارد و فشار شغلی به طرق گوناگون و از جنبههای مختلف میتواند در نظام خانواده و ایفای نقشهای زوجین اخلال ایجاد کند و منجر به خشونت بین زوجین گردد (علیوردینیا و یوسفی، 1393: 66).
از یک طرف فرد برای تأمین معاش و اجتناب از بیکاری ممکن است تن به شغلی بدهد که آن را در شخصیت خود نداند و دچار تناقض بین نقش و شخصیت گردد. از طرف دیگر ممکن است کار کردن مرد بهتنهایی برای تأمین هزینههای زندگی کافی نباشد و لازم باشد برای تأمین مخارج و هزینههای زندگی، زن همپای مرد کار کند. از طرف دیگر فرهنگ جامعه ایرانی، مرد را مسئول تأمین معاش خانواده میداند و این موضوع، زن را دچار تناقض در هنجارهای نقش همسری میکند (کمک اقتصادی به شوهر یا حفظ عزت نفس او). از سوی دیگر در فضای فرهنگ جامعۀ ایران، انجام کارهای خانه جزء وظایف زن دانسته میشود و مردان کمتر در امور خانه مشارکت میکنند و این خود موجب ایجاد گرانباری نقشهای گوناگون زن و طاقتفرسا بودن آن برای او و یا منجر به تناقض در هنجارهای نقشهای موقعیتهای گوناگون (مثلاً هنجارهای نقش مادری و همسری در مقابل نقش کارمندی) میگردد (ر.ک: اوراعی و دیگران، 1398).
از سوی دیگر کار کردن زوجین میتواند منجر به کاهش اختصاص زمان مناسب برای خانواده (به لحاظ کمی) و نوع رابطه با اعضای خانواده (به لحاظ کیفی) گردد. هر یک از این شرایط به طرق گوناگون و با افزایش تعارضات بین زوجین و در کنار شیوههای اعمال قدرت سلطهجویانه میتواند زمینهساز خشونت خانگی بین زوجین گردد. به طور کلی بر مبنای این نظریه میتوان گفت که حذف هر ارزش مثبت یا حضور هر محرک منفی در نهاد خانواده میتواند با ایجاد فشار اجتماعی روی هر یک از اعضای خانواده، احتمال خشونت بین زوجین را افزایش دهد. از جمله این موارد میتوان به کاهش اعتماد خانوادگی و کاهش رضایت جنسی در خانواده ایرانی اشاره کرد که میتواند باعث خشونت خانگی گردد و فشار ناشی از خشونت خانگی بین زوجین خود میتواند منجر به کاهش رضایت از زندگی، افزایش احتمال طلاق و افزایش رفتارهای انحرافی همچون روابط خارج از چارچوب خانواده و... گردد.
در ارتباط با خشونت خانگی و خانواده ایرانی باید توجه داشت که خشنونت خانگی، یکی از مفاهیم کلّی است که خود دارای ابعاد مختلف روانی، جسمی، جنسی، اقتصادی و کلامی است. خشونت خانگی، یک تعامل نامتقارن است و برای فهم آن در فضای خانواده باید به این جنبۀ تعاملی بودن آن (بین زوجین) توجه شود. هرچند اغلب فضایی که از این واژه در اذهان شکل گرفته، بیشتر یکی از انواع خشونت (خشونت فیزیکی) و علیه یکی از اعضا (بیشتر زنان) را تداعی میکند، در جامعۀ امروز با توجه به تغییر شکل روابط و تعاملات در فضای خانواده (از سنتی به مدرن) باید به اشکال دیگر و جهتهای دیگر آن (علیه مردان، فرزندان و والدین) نیز پرداخته شود.
روش تحقیق
پژوهش حاضر به دنبال تحلیل ثانویۀ دادههاي پیمایش ملی خانواده در موضوع خشونت خانگی است که جهاد دانشگاهی البرز در سال 1397 و در سطح ملی اجرا کرده است. جامعه آماری پژوهش یادشده، کلیۀ افراد بالای 15 سال در جامعۀ شهری ایران است و با روش نمونهگیری تصادفی صورت گرفته است. حجم نمونه شامل 5027 نفر است که از این میان، 3815 نفر متأهل و 1212 نفر مجرد هستند. بر این اساس متغیرهای مورد سنجش در انجام این تحلیل ثانویه، یعنی خشونت بین زوجین و خشونت بین والدین و فرزندان (هر کدام در ابعاد مختلف)، از ترکیب برخی گویههای پیمایش مذکور ایجاد شده و مبنای تحلیل قرار گرفته است.
نحوۀ آمادهسازی دادههای ثانویه برای تحلیل
با توجه به پیشینۀ تجربی و چارچوب نظری مورد استفاده در این پژوهش، توصیف وضعیت خشونت خانگی در پنج بعد (فیزیکی، روانی، اقتصادی، کلامی و جنسی) و شش دسته (در تعاملات بین زوجین، علیه زنان، علیه مردان، در تعاملات بین والدین و فرزندان، علیه والدین و علیه فرزندان) صورت گرفته است.
همچنین به جهت یکدست کردن دادهها و فراهم کردن امکان ساخت شاخص، گویههای مورد استفاده به شیوۀ زیر همجهت و هممقیاس شدند. در گام نخست، جهت کلیه گویههای مورد استفاده برای هر شاخص یکسان شد. در گام دوم، حاصل جمع گویههای همجهت شده به عنوان شاخص سنجش تعریف شد. در گام سوم به منظور امکان مقایسه نمرههای گویههای مرتبط با خشونت خانگی در خانواده و ابعاد آن و سهولت در فهم این نمرهها، شاخصهای مربوط به خشونت با روش زیر بین صفر تا صد مقیاس یافتهاند:
S: نمره متغیر در مقیاس جدید X: نمره متغیر در مقیاس قبلی
min: کمترین نمره متغیر در مقیاس قبلی max: بیشترین نمره متغیر در مقیاس قبلی
صورت کسر رابطه، تفاضل نمرۀ متغیر و مقدار کمینه و مخرج کسر، تفاضل مقادیر بیشینه و کمینۀ شاخص است. بر اساس این تغییر مقیاس، کمترین نمرهای که هر متغیر دارد، صفر و بیشترین مقدار صد است (چلپی و جنادله، 1386: 147؛ قاسمی، 1393: 91).
بررسی اعتبار و پایایی و تعریف عملیاتی عوامل
همانطور که ذکر شد، شاخصسازی و تعیین عوامل در این پژوهش با استفاده از گویههای پیمایش ملی خانواده در سال 1397 و بهرهگیری از شیوۀ اعتبار معیار و رجوع به متون علمی و استفاده از داوری اجتماع علمی صورت گرفته است. در باب پایایی این پژوهش هم با توجه به بهکارگیری دادههای ثانویه موجود و در دسترس در این پژوهش، میتوان گفت که اگر سایر پژوهشگران به همین دادهها رجوع کرده، با همین روش به تحلیل دادهها بپردازند، به همین نتایج دست خواهند یافت. در جدول (1)، شاخصها(1) و گویههای مورد استفاده به تفکیک آورده شده است:
جدول 1- گویهها و متغیرهای سازندۀ شاخصهای پژوهش
شاخص | ابعاد | گویهها و متغیرها |
خشونت بین زوجین(2) | کلامی | فحش و ناسزا |
توهین به نزدیکان | ||
تحقیر کردن | ||
روانی | شک و تردید | |
فریاد زدن | ||
کنترل مداوم | ||
تهدید به ارتباط جنسی با فرد دیگر | ||
بیتوجهی به همسر | ||
فیزیکی | کتک زدن | |
پرتاب اشیا | ||
تهدید با چاقو یا وسایل دیگر | ||
هل دادن | ||
اقتصادی | ندادن خرجی | |
کنترل دائمی مخارج | ||
پنهان کردن میزان درآمد | ||
جنسی | رابطۀ جنسی بدون رضایت | |
قطع رابطۀ جنسی | ||
رفتار جنسی غیر متعارف بدون رضایت | ||
اجبار به رابطۀ جنسی حین عادت ماهیانه |
در مقابل هر گویه، دو شاخۀ شش گزینهای (اصلاً، خیلی کم، کم، تاحدودی، زیاد، خیلی زیاد) قرار داده شده است که شاخۀ اول، رفتار فرد پاسخگو (اگر متأهل است، نسبت به همسر و اگر مجرد است، نسبت به والدین) را در گویۀ مورد نظر میسنجد و شاخۀ دوم، رفتاری را که فرد پاسخگو علیه خود (اگر متأهل است، در رفتار همسرش و
اگر مجرد است، در رفتار والدینش) مشاهده میکند، بررسی مینماید.
همچنین خشونت خانگی در دستههای زیر بررسی شده است:
- خشونت در تعاملات بین زوجین: مجموع میزان خشونتی است که در رفتار یک فرد متأهل نسبت به همسر خود و در رفتار همسرش نسبت به او وجود دارد.
- خشونت علیه زنان: میانگین بین خشونتی که زنان پاسخگو نسبت به خودشان ابراز کردهاند، با خشونتی که به گفتۀ مردان پاسخگو در رفتار آنها نسبت به همسرانشان وجود داشته است.
- خشونت علیه مردان: میانگین بین خشونتی که مردان پاسخگو نسبت به خودشان ابراز کردهاند، با خشونتی که به گفتۀ زنان پاسخگو در رفتار آنها نسبت به شوهرانشان وجود داشته است.
- خشونت بین والدین و فرزندان: مجموع میزان خشونتی است که از نظر یک فرد مجرد، در رفتار او نسبت به والدین و در رفتار والدینش نسبت به او وجود دارد.
- خشونت علیه والدین: میزان خشونتی است که از نظر یک فرد مجرد، در رفتار او نسبت به والدینش وجود دارد.
- خشونت علیه فرزندان: میزان خشونتی است که از نظر یک فرد مجرد، در رفتار والدینش نسبت به او وجود دارد.
یافتهها
دادههاي این تحلیل ثانویه، حاصل نتایج پیمایش ملی خانواده در سال 1397 است که 5027 نفر از شهروندان بالای 15 سال جامعه ایران تکميل کردهاند و اساس تجزيه و تحليل يافتههاي پژوهش حاضر قرار گرفته است. تجزيه و تحليل دادهها بر اساس سطوح سنجش متغيرها انجام گرفته است. ابتدا توصیفی از ویژگیهای جمعیتشناختی پاسخگویان ارائه خواهد شد و پس از آن به توصیف وضعیت شاخص خشونت خانگی بین زوجین و بین والدین و فرزندان به طور کلی و در ابعاد مختلف پرداخته خواهد شد.
ويژگيهاي جمعیتشناختی پاسخگويان
اولين مرحله در اکثر تحليلها، یافتن تصويري از توزيع متغيرهای جمعیتشناختی
است؛ زیرا متغیرهای زمینهای پهنه اصلی، استقرار متغیرهای مورد بررسی هر مطالعه است. اين تصوير نهتنها تصويري سودمند در تحليل است، بلکه غالباً شناختی که براي تحليلهاي بعدي لازم است، فراهم ميآورد. در اين بخش، دادههايي مرتبط با ويژگيهاي جمعیتی پاسخگويان و نحوۀ توزيع آنها بررسي میشود. اين اطلاعات شامل جنس، گروههای سنی و تحصيلات است. از آنجا که توصیف وضعیت خشونت خانگی هم بین زوجها (متأهلان) و هم بین والدین و فرزندان (مجردها) صورت گرفته است، متغیرهای زمینهای جنس، گروهای سنی به تفکیک وضعیت تأهل در قالب جداول توزیع فراوانی توصیف شدهاند.
جدول شماره (2)، توزيع فراواني پاسخگويان برحسب جنسيت را به تفکیک وضع تأهل نشان ميدهد. از 5027 نفر نمونه آماري اين پژوهش، 2346 نفر از پاسخگويان، مرد و 2681 نفر، زن هستند. در مفهومي دیگر، 46.7 درصد افراد انتخابشده براي نمونه آماري اين تحقيق، مردان و 53.3 درصد زنان هستند. در این میان همچنین حدود 76 درصد پاسخگویان را متأهلان و 24 درصد را مجردان تشکیل میدهند.
جدول 2- توزيع فراواني پاسخگويان برحسب جنس و وضعیت تأهل
| مرد | زن | مجموع | ||
وضعیت تأهل | مجرد | تعداد | 751 | 461 | 1212 |
درصد | 14.9% | 9.2% | 24.1% | ||
متأهل | تعداد | 1595 | 2220 | 3815 | |
درصد | 31.7% | 44.2% | 75.9% | ||
مجموع | تعداد | 2346 | 2681 | 5027 | |
درصد | 46.7% | 53.3% | 100.0% |
جدول شماره (3) نشاندهنده توزيع فراواني پاسخگويان برحسب وضعيت سنی آنهاست. چنانکه مشاهده میشود، بيشترين تعداد پاسخگويان (حدود 45درصد) در بازه سنی 30 تا 49 سال قرار دارند و افراد در بازه سنی 15 تا 29 سال (حدود 29 درصد) در مرتبه بعدی قرار دارند. پس از آن، افراد بالای 50 سال (حدود 26 درصد) در رتبه بعدی قرار دارند.
جدول 3- توزيع فراواني پاسخگويان برحسب توزیع سنی پاسخگویان
گروه سنی | 15-29 | 30-49 | بالا از 50 | مجموع | ||
وضعیت تأهل | مجرد | تعداد | 985 | 211 | 16 | 1212 |
درصد | 19.6% | 4.2% | 0.3% | %24.1 | ||
متأهل | تعداد | 489 | 2032 | 1284 | 3805 | |
درصد | 9.7% | 40.5% | 25.6% | %75.9 | ||
مجموع | تعداد | 1474 | 2243 | 1300 | 5027 | |
درصد | 29.4% | 44.7% | 25.9% | 100.0% |
توصیف وضعیت خشونت خانگی در خانوادۀ ایرانی
مرحلۀ توصیف دادهها در تجزیه و تحلیل موضوع پژوهش، مهمتر از بخش تبیین است؛ زیرا بدون فهم چیستی موضوع نمیتوان به فهم چرایی آن نائل آمد. پیش از پرداختن به پرسشهای «چرا»، ابتدا توصیف خوبی از جریان امور لازم است. تلاش برای دستیابی به این توصیف ممکن است فرصتی برای ایفای نقش و سهم مهمی در پیشرفت علمی باشد. برخی از دانشمندان اجتماعی استدلال کردهاند که توصیف خوب، تنها چیزی است که برای فهم کافی بسیاری از موضوعات لازم است. از اینرو توصیف، بخش حیاتی پژوهش اجتماعی است (ر.ک: بلیکی، 1384). بنابراین این بخش به دنبال شرح دقیق موضوع پژوهش برخواهد آمد تا احتمالاً بتوان به توالیهای منظم درباره امور رسید و یا شاید برخی مفاهیم را پروراند.
برای نیل به اهداف توصیفی یادشده و با توجه به سطح سنجش متغیرها از آمارۀ گرایش به مرکز میانگین برای نشان دادن مرکز توزیع متغیرها و از آمارههای پراکندگی (دامنه و انحراف معیار) برای نشان دادن گستره و تغییرپذیری دادهها حول مرکز توزیع استفاده شده است.
توصیف کلی خشونت در خانواده ایرانی
بر اساس نتایج این پژوهش، میزان شیوع خشونت بین زوجین در جامعۀ ایرانی، 81.1 درصد است. یعنی 81.1 درصد از زوجین در جامعه ایران، حداقل یکی از انواع خشونت (فیزیکی، روانی، اقتصادی، کلامی و جنسی) را تجربه کردهاند. بر اساس یافتههای جدول (4)، میانگین شدت «خشونت بین زوجین» جامعه ایرانی در مقیاس صفر تا صد، 9.06 است. انحراف معیار محاسبهشده برای این شاخص، 11.82 است.
میزان شیوع خشونت بین والدین و فرزندان، 84.5 درصد است؛ یعنی 84.5 درصد از والدین و فرزندان در جامعۀ ایران حداقل یکی از انواع خشونت (فیزیکی، روانی، اقتصادی و کلامی) را تجربه کردهاند. میانگین شدت «خشونت بین والدین و فرزندان»، 13 و انحراف از معیار آن، 13.25 است.
با مقایسۀ میانگین خشونت بین زوجین و خشونت بین والدین و فرزندان مشخص میشود که میزان خشونت در بین والدین و فرزندان به میزان تقریباً 4 درجه بیشتر است.
درباره وضعیت خشونت در خانواده ایرانی، چه به صورت کلی و چه در ابعاد مختلف باید توجه داشت که خشونت به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی شناخته میشود و میزان شدت و زیاد و کم بودن آن را باید در قالب یک آسیب اجتماعی فهم و بررسی کرد (برای مثال شبیه به میزان خودکشی در جامعه).
جدول 4- وضعیت خشونت در خانوادۀ ایرانی
بین والدین و فرزندان | بین زوجین | عنوان |
1175 | 3629 | تعداد معتبر |
13 | 9.06 | میانگین |
13.25 | 11.82 | انحراف استاندارد |
0 | 0 | کمترین |
79.17 | 97.78 | بیشترین |
79.17 | 97.78 | دامنه |
بر اساس نتایج این پژوهش، میزان شیوع خشونت فیزیکی بین زوجین در جامعۀ ایرانی، 36.3 درصد است. یعنی 36.3 درصد از زوجین در جامعۀ ایران، حداقل یکی از انواع خشونت فیزیکی را تجربه کردهاند. بر اساس یافتههای جدول زیر، میانگین شدت «خشونت فیزیکی بین زوجین» جامعه ایرانی در مقیاس صفر تا صد، 5.30 است. انحراف معیار محاسبهشده برای این شاخص، 11.11 است.
میزان شیوع خشونت فیزیکی بین والدین و فرزندان در جامعۀ ایرانی، 41.7 درصد است. یعنی 41.7 درصد از والدین و فرزندان در جامعۀ ایران، حداقل یکی از انواع خشونت فیزیکی را تجربه کردهاند. همچنین میانگین شدت «خشونت فیزیکی بین والدین و فرزندان»، 6.17 و انحراف از معیار آن، 11.60 است. سایر تعاملات خشونتآمیز فیزیکی در فضای خانواده در جدول زیر قابل مشاهده است.
جدول 5- شدت خشونت فیزیکی در خانواده در مقیاس صد
علیه فرزندان(4) | علیه والدین | در تعاملات بین والدین و فرزندان | علیه مردان | علیه زنان(3) | در تعاملات بین زوجین | عنوان |
1199 | 1209 | 1197 | 3782 | 3767 | 3740 | تعداد معتبر |
5.63 | 6.72 | 6.17 | 4.22 | 6.50 | 5.30 | میانگین |
12.55 | 13.56 | 11.60 |
|
| 11.11 | انحراف استاندارد |
0 | 0 | 0 |
|
| 0 | کمترین |
100 | 100 | 90 |
|
| 100 | بیشترین |
100 | 100 | 90 |
|
| 100 | دامنه |
شکل (1)، شمایی کلی از شدت خشونت فیزیکی در خانوادۀ ایرانی را نشان میدهد. بر این اساس خشونت فیزیکی علیه والدین با میانگین 6.72 در مقیاس صفر تا صد، بیشترین میزان خشونت فیزیکی در فضای خانواده را در برمیگیرد و پس از آن، خشونت علیه زنان با میانگین 6.5 و خشونت در تعامل بین والدین و فرزندان با میانگین 6.18 قرار دارد.
شکل 1- نمودار وضعیت میانگین شدت خشونت فیزیکی در خانواده
خشونت روانی در خانواده
بر اساس نتایج این پژوهش، میزان شیوع خشونت روانی بین زوجین در جامعۀ ایرانی، 75.5 درصد است. یعنی 75.5 درصد از زوجین در جامعۀ ایران، حداقل یکی از انواع خشونت روانی را تجربه کردهاند. بر اساس یافتههای جدول زیر، میانگین شدت «خشونت روانی بین زوجین» جامعه ایرانی در مقیاس صفر تا صد، 14.42 است. انحراف معیار محاسبهشده برای این شاخص، 15.77 است.
میزان شیوع خشونت روانی بین والدین و فرزندان در جامعه ایرانی، 81.6 درصد است. یعنی 81.6 درصد از والدین و فرزندان در جامعۀ ایران، حداقل یکی از انواع خشونت روانی را تجربه کردهاند. همچنین میانگین شدت «خشونت روانی بین والدین و فرزندان»، 23.84 و انحراف از معیار آن، 20.24 است. سایر تعاملات خشونتآمیز روانی در فضای خانواده در جدول زیر قابل مشاهده است.
جدول6- شاخص شدت خشونت روانی در خانواده در مقیاس صد
علیه فرزندان | علیه والدین | در تعاملات بین والدین و فرزندان | علیه مردان | علیه زنان | در تعاملات بین زوجین | عنوان |
1200 | 1209 | 1197 | 3778 | 3758 | 3728 | تعداد معتبر |
23.42 | 24.48 | 23.84 | 14.76 | 14.34 | 14.42 | میانگین |
23.98 | 22.78 | 20.24 |
|
| 15.77 | انحراف استاندارد |
0 | 0 | 0 |
|
| 0 | کمترین |
100 | 100 | 93.33 |
|
| 100 | بیشترین |
00 | 100 | 93.33 |
|
| 100 | دامنه |
شکل (2)، شمای کلی از شدت خشونت روانی در خانوادۀ ایرانی را نشان میدهد. بر این اساس خشونت روانی علیه والدین با میانگین 24.48 در مقیاس صفر تا صد، بیشترین میزان خشونت روانی در فضای خانواده را در برمیگیرد و پس از آن، خشونت روانی در تعامل بین والدین و فرزندان با میانگین 23.84 و خشونت روانی علیه فرزندان با میانگین 23.42 قرار دارد.
شکل 2- نمودار وضعیت میانگین شدت خشونت روانی در خانواده
خشونت کلامی در خانواده
بر اساس نتایج این پژوهش، میزان شیوع خشونت کلامی بین زوجین در جامعۀ ایرانی، 40 درصد است. یعنی 40 درصد از زوجین در جامعه ایران، حداقل یکی از انواع خشونت کلامی را تجربه کردهاند. بر اساس یافتههای جدول (7)، میانگین شدت «خشونت کلامی بین زوجین» جامعه ایرانی در مقیاس صفر تا صد، 8.95 است. انحراف معیار محاسبهشده برای این شاخص، 16.23 است.
میزان شیوع خشونت کلامی بین والدین و فرزندان در جامعۀ ایرانی، 44.8 درصد است. یعنی 44.8 درصد از والدین و فرزندان در جامعۀ ایران، حداقل یکی از انواع خشونت کلامی را تجربه کردهاند. همچنین میانگین شدت «خشونت کلامی بین والدین و فرزندان»، 9.41 و انحراف از معیار آن، 15.94 است. سایر تعاملات خشونتآمیز کلامی در فضای خانواده در جدول زیر قابل مشاهده است.
جدول 7- شاخص شدت خشونت کلامی در خانواده در مقیاس صد
علیه فرزندان | علیه والدین | در تعاملات بین والدین و فرزندان | علیه مردان | علیه زنان | در تعاملات بین زوجین | عنوان |
1200 | 1208 | 1197 | 3783 | 3772 | 3739 | تعداد معتبر |
9.35 | 9.57 | 9.41 | 7.97 | 10.03 | 8.95 | میانگین |
17.77 | 17.40 | 15.94 |
|
| 16.23 | انحراف استاندارد |
0 | 0 | 0 |
|
| 0 | کمترین |
100 | 100 | 100 |
|
| 100 | بیشترین |
00 | 100 | 100 |
|
| 100 | دامنه |
شکل (3)، شمای کلی از شدت خشونت کلامی در خانوادۀ ایرانی را نشان میدهد. بر این اساس خشونت کلامی علیه زنان با میانگین 10.03 در مقیاس صفر تا صد، بیشترین میزان خشونت کلامی در فضای خانواده را در برمیگیرد و پس از آن، خشونت کلامی علیه والدین با میانگین 9.57 و خشونت کلامی در تعاملات بین والدین و فرزندان با میانگین 9.41 قرار دارد.
شکل 3- نمودار وضعیت میانگین شدت خشونت کلامی در خانواده
بر اساس نتایج این پژوهش، میزان شیوع خشونت اقتصادی بین زوجین در جامعۀ ایرانی، 46.7 درصد است. یعنی 46.7 درصد از زوجین در جامعۀ ایران، حداقل یکی از انواع خشونت اقتصادی را تجربه کردهاند. بر اساس یافتههای جدول (8)، میانگین شدت «خشونت اقتصادی بین زوجین» جامعه ایرانی در مقیاس صفر تا صد، 11.41 است. انحراف معیار محاسبهشده برای این شاخص، 16.80 است.
میزان شیوع خشونت اقتصادی بین والدین و فرزندان در جامعۀ ایرانی، 58.8 درصد است. یعنی 58.8 درصد از والدین و فرزندان در جامعه ایران، حداقل یکی از انواع خشونت اقتصادی را تجربه کردهاند. همچنین میانگین شدت «خشونت اقتصادی بین والدین و فرزندان»، 16.09 و انحراف از معیار آن، 21.53 است. سایر تعاملات خشونتآمیز اقتصادی در فضای خانواده در جدول زیر قابل مشاهده است.
جدول 8- شاخص شدت خشونت اقتصادی در خانواده در مقیاس صد
علیه فرزندان | علیه والدین | در تعاملات بین والدین و فرزندان | علیه مردان | علیه زنان | در تعاملات بین زوجین | عنوان |
1199 | 1193 | 1181 | 3726 | 3772 | 3689 | تعداد معتبر |
17.16 | 15.34 | 16.09 | 10.23 | 12.89 | 11.41 | میانگین |
23.09 | 21.53 | 19.06 |
|
| 16.80 | انحراف استاندارد |
0 | 0 | 0 |
|
| 0 | کمترین |
100 | 100 | 90 |
|
| 100 | بیشترین |
00 | 100 | 90 |
|
| 100 | دامنه |
شکل (4)، شمای کلی از شدت خشونت اقتصادی در خانواده ایرانی را نشان میدهد. بر این اساس خشونت اقتصادی علیه فرزندان با میانگین 17.16 در مقیاس صفر تا صد، بیشترین میزان خشونت اقتصادی در فضای خانواده را در برمیگیرد و پس از آن، خشونت اقتصادی در تعاملات بین والدین و فرزندان با میانگین 16.09 و خشونت اقتصادی علیه والدین با میانگین 15.34 قرار دارد.
شکل 4- نمودار وضعیت میانگین شدت خشونت اقتصادی در خانواده
خشونت جنسی بین زوجین
بر اساس نتایج این پژوهش، میزان شیوع خشونت جنسی بین زوجین در جامعۀ ایرانی، 34.5 درصد است. یعنی 34.5درصد از زوجین در جامعه ایران، حداقل یکی از انواع خشونت جنسی را تجربه کردهاند. بر اساس یافتههای جدول (9)، میانگین شدت «خشونت جنسی بین زوجین» جامعه ایرانی در مقیاس صفر تا صد، 5.61 و انحراف معیار محاسبهشده برای این شاخص، 11.78 است. همچنین میانگین خشونت جنسی علیه زنان، 5.98 و خشونت جنسی علیه مردان، 5.36 است.
جدول9- شاخص خشونت جنسی بین زوجین در مقیاس صد
علیه مردان | علیه زنان | در تعاملات بین زوجین | عنوان |
3735 | 3757 | 3687 | تعداد معتبر |
5.36 | 5.98 | 5.61 | میانگین |
|
| 11.78 | انحراف استاندارد |
|
| 0 | کمترین |
|
| 100 | بیشترین |
|
| 100 | دامنه |
شکل (5)، شمای کلی از شدت خشونت جنسی در خانوادۀ ایرانی را نشان میدهد. بر این اساس خشونت جنسی علیه زنان با میانگین 5.98 در مقیاس صفر تا صد، بیشترین میزان خشونت جنسی در فضای خانواده را در برمیگیرد و پس از آن، خشونت جنسی در تعاملات بین زوجین با میانگین 5.61 و خشونت جنسی علیه مردان با میانگین 5.36 قرار دارد.
شکل 5- نمودار وضعیت میانگین شدت خشونت جنسی بین زوجین
وضعیت خشونت خانگی در تعاملات بین زوجین
شکل (6)، وضعیت درصد شیوع انواع خشونت خانگی را در تعاملات بین زوجین نشان میدهد. بر این اساس خشونت روانی بین زوجین با 75.5 درصد، دارای بیشترین میزان شیوع در بین انواع خشونت خانگی است. پس از آن، خشونت اقتصادی با درصد شیوع 46.7 و خشونت کلامی با درصد شیوع 40 قرار دارد.
شکل 6- نمودار مقایسه درصد شیوع انواع خشونت بین زوجین
شکل (7)، وضعیت شدت انواع خشونت خانگی را در تعاملات بین زوجین نشان میدهد. بر این اساس خشونت روانی بین زوجین با میانگین 14.42 دارای بیشترین شدت در بین زوجین است و پس از آن، خشونت اقتصادی با میانگین 11.41 و خشونت کلامی با میانگین 8.95 قرار دارد.
شکل 7- نمودار مقایسه میانگینهای شدت انواع خشونت در تعاملات بین زوجین
بحث و نتیجهگیری
در این پژوهش با استناد به آمارها و نتایج نظرسنجیها، همچنین با استناد به نظر نخبگان نشان داده شد که خشونت خانگی در ایران، مسالهای اجتماعی است. سپس در بررسی پژوهشهای پیشین حول موضوع تحقیق، مشخص شد که در اکثر آنها، نخست توصیف قابل تعمیمی از وضعیت خشونت خانگی در جامعه ایرانی وجود ندارد و پژوهشهای موجود یا به سراغ افراد آسیبدیده از خشونت رفتهاند و یا منحصر به یک جامعۀ محدود (شهر، منطقه، دانشگاه و..) بودهاند و بنابراین قابلیت تعمیم به کل جامعه ایران، در هیچیک از بخشهای توصیف، تبیین و پیامدها را نداشتهاند. دوم اینکه اکثر پژوهشهای صورتگرفته به خشونت علیه زنان اشاره دارد و در بررسی پیشینۀ پژوهش، پژوهشی که به خشونت خانگی بین زوجین به شکل یک تعامل سرد پرداخته باشد، همچنین میزان خشونت بین والدین و فرزندان را بسنجد، مشاهده نشد.
پس از تشریح روش انجام کار و تعریف عملیاتی شاخصهای پژوهش، به آمادهسازی دادههای موجود و در دسترس برای تحلیل پرداخته شد. سپس توصیفی از وضعیت خشونت خانگی در جامعۀ ایران در تعاملات بین زوجین، تعاملات بین والدین و فرزندان، علیه زنان، علیه مردان، علیه والدین و علیه فرزندان به شکل کلی و همچنین در ابعاد مختلف فیزیکی، روانی، اقتصادی، کلامی و جنسی صورت گرفت. بر این اساس:
- میزان کلی شیوع خشونت بین زوجین در جامعه ایران، 81 درصد است. این بدان معناست که 81 درصد از زوجین در جامعۀ ایران، تجربه حداقل یکی از ابعاد خشونت خانگی (فیزیکی، روانی، کلامی، اقتصادی و جنسی) را داشتهاند. میانگین شدت خشونت بین زوجین در جامعۀ ایرانی، 9.06 در مقیاس ۰ تا 100 است.
- میزان شیوع خشونت فیزیکی بین زوجین در جامعه ایران، 36 درصد است. این بدان معناست که 36 درصد از زوجین در جامعۀ ایران، تجربۀ حداقل یکی از انواع خشونت فیزیکی را داشتهاند. میانگین شدت خشونت فیزیکی بین زوجین در جامعۀ ایرانی، 5.3 در مقیاس ۰ تا 100است.
- میزان شیوع خشونت روانی بین زوجین در جامعه ایران، 75.5 درصد است. این بدان معناست که 75.5 درصد از زوجین در جامعه ایران، تجربه حداقل یکی از انواع خشونت روانی را داشتهاند. میانگین شدت خشونت روانی بین زوجین در جامعه ایرانی، 14.4 در مقیاس ۰ تا 100است.
- میزان شیوع خشونت کلامی بین زوجین در جامعه ایران، 40 درصد است. این بدان معناست که 40 درصد از زوجین در جامعه ایران، تجربه حداقل یکی از انواع خشونت روانی را داشتهاند. میانگین شدت خشونت کلامی بین زوجین در جامعه ایرانی، 8.95 در مقیاس ۰ تا 100است.
- میزان شیوع خشونت اقتصادی بین زوجین در جامعه ایران، 46.7 درصد است. این بدان معناست که 46.7 درصد از زوجین در جامعه ایران، تجربه حداقل یکی از انواع خشونت اقتصادی را داشتهاند. میانگین شدت خشونت اقتصادی بین زوجین در جامعه ایرانی، 11.41 در مقیاس ۰ تا 100است.
- میزان شیوع خشونت جنسی بین زوجین در جامعه ایران، 34.5 درصد است.
این بدان معناست که 34.5 درصد از زوجین در جامعه ایران، تجربه حداقل یکی از انواع خشونت جنسی را داشتهاند. میانگین شدت خشونت جنسی بین زوجین در جامعه ایرانی، 5.61 در مقیاس ۰ تا 100است.
در ارتباط با توصیف وضعیت خشونت بین زوجین در جامعه ایرانی، ذکر سه نکته ضروری به نظر میرسد:
1- بر مبنای پژوهش قاضی طباطبایی (1383)، شیوع کلی خشونت خانگی علیه زنان، 66 درصد بوده است و در این پژوهش نیز این میزان 66 درصد به دست آمده است(5). بر همین اساس:
- شیوع خشونت فیزیکی علیه زنان از 38 درصد در سال 1383 به 28 درصد در سال 1397 رسیده است و با رشد(6) منفی 26 درصدی همراه بوده است. این میزان شیوع برای زنان در کشور ترکیه بر اساس پژوهش دانشگاه هاچتپه (2009)، 39 درصد بوده است.
- شیوع خشونت روانی و کلامی(7) علیه زنان از 53 درصد در سال 1383 به 60 درصد در سال 1397 رسیده است و با رشد 15 درصدی همراه بوده است. این میزان شیوع برای زنان در کشور ترکیه بر اساس پژوهش دانشگاه هاچتپه (2009)، 44 درصد بوده است.
- شیوع خشونت اقتصادی علیه زنان از 15 درصد در سال 1383 به 34 درصد در سال 1397 رسیده و با رشد 126 درصدی همراه بوده است.
- شیوع خشونت جنسی علیه زنان از 10 درصد در سال1383 به 26 درصد در سال 1397 رسیده است و با رشد 160 درصدی همراه بوده است. این میزان شیوع برای زنان در کشور ترکیه بر اساس پژوهش دانشگاه هاچتپه (2009)، 15 درصد بوده است.
بر این اساس میتوان گفت که هرچند شیوع کلی خشونت خانگی علیه زنان، تغییری نکرده است، رشد آن در اکثر ابعاد نشان میدهد که افراد درگیر در خشونت، انواع بیشتری از خشونت را تجربه میکنند. مثلاً فرد درگیر در خشونت روانی، با احتمال بیشتری خشونت اقتصادی و خشونت جنسی را نیز تجربه میکند. هرچند نسبت به شدت خشونت در پژوهش قاضی طباطبایی (1383)، اطلاعاتی در دست نیست، این مسئله بیانگر افزایش شدت خشونت خانگی علیه زنان نسبت به سال 1383 است.
2- در ارتباط با میزان شیوع و شدت خشونت خانگی در خانواده باید توجه داشت که خشونت خانگی به عنوان یک آسیب اجتماعی شناخته میشود و میزان شدت و زیاد و کم بودن آن را باید در قالب یک آسیب فهم و بررسی کرد (برای مثال شبیه به میزان خودکشی در جامعه که رشد آن حتی در درصدهای پایین، معنادار و قابل توجه است). در این مقاله، میزان شیوع و شدت خشونت خانگی بدون قضاوت ارزشی صرفاً گزارش شده است و بحث و قضاوت درباره زیاد یا کم بودن شیوع و شدت خشونت، چه به طور کلی و چه در ابعاد مختلف، پژوهشی مجزا را میطلبد.
3- به نظر میرسد که اختلاف فاحشی میان میزان شیوع و شدت خشونت بین زوجین و میزان ثبتشده از خشونت در کشور وجود دارد. برای نمونه، 1 درصد از پاسخگویان در این پژوهش اذعان داشتهاند که «کتک زدن» به عنوان یکی از انواع خشونت فیزیکی در رفتار همسرشان به میزان «خیلی زیاد» وجود دارد. این میزان در مقیاس صدهزار نفر به عدد هزار نفر میرسد. این در حالی است که بنا بر گزارش پزشکی قانونی در سالنامه آماری کشور، میانگین تعداد مدعیان همسرآزاری در سال 1397 (یعنی سال انجام این پژوهش) در کل کشور، 102 در 100هزار نفر است.
در پایان و به عنوان نتیجهگیری درباره وضعیت خشونت خانگی بین زوجین باید گفت که این خشونت، دو جنبه دارد: یکی درصد شیوع خشونت و دیگری شدت خشونت و برای فهم وضعیت خشونت خانگی بین زوجین باید به هر دو جنبۀ آن توجه شود. همچین باید توجه داشت که خشنونت خانگی، مفهومی کلی است که خود دارای ابعاد مختلف روانی، جسمی، جنسی، اقتصادی و کلامی است. خشونت خانگی، یک تعامل است و برای فهم آن در فضای خانواده باید به این جنبۀ تعاملی بودن آن (بین زوجین) توجه شود. هرچند اغلب فضایی که از این واژه در اذهان شکل گرفته، بیشتر یکی از انواع خشونت (خشونت فیزیکی) و علیه یکی از اعضا (بیشتر زنان) را تداعی میکند، در جامعه امروز با توجه به تغییر شکل روابط و تعاملات در فضای خانواده (از سنتی به مدرن) باید به اشکال دیگر و جهتهای دیگر آن (علیه مردان، فرزندان و والدین) نیز پرداخته شود. خشونت خانگی به عنوان یک تعامل سرد، در جامعه سنتی گذشته بیشتر به شکل نابرابر (علیه زنان) و بیشتر در یک بعد (فیزیکی) بوده است؛ اما در جامعه امروز باید به سایر ابعاد و جنبههای آن بیشتر توجه شود.
همچنین بر مبنای چارچوب نظری و یافتههای پژوهش در تبیین عوامل مرتبط با خشونت بین زوجین میتوان حداقل دو مسیر منجر به خشونت بین زوجین را شناسایی کرد. نخست بر مبنای نظریۀ فشار عمومی اگنیو، درباره خانواده ایرانی میتوان گفت که فشارهای اقتصادی موجود بر زوجین در خانوادۀ ایرانی، احتمال افزایش فشارهای شغلی را بیشتر میکند و فشار شغلی به طرق گوناگون و از جنبههای مختلف میتواند در نظام خانواده و ایفای نقشهای زوجین اخلال ایجاد کند و منجر به خشونت بین زوجین گردد. دوم اینکه بر مبنای نظریۀ منابع میتوان گفت که خانواده مانند هر نظام اجتماعی دیگر، دارای سلسله مراتبی از اقتدار است و هر کسی که به منابع مهم خانواده بیشتر از دیگران دسترسی داشته باشد، میتواند دیگر اعضا را به فعالیت در جهت اهداف خود مجبور کند. بر این اساس در جامعه ایرانی که در حال گذار از بافت سنتی به مدرن است، و مرد، دیگر از جایگاه اقتداری خود همانند گذشته برخوردار نیست و زنان و فرزندان بهتدریج در خانواده دارای سلسله مراتبی اقتدار هستند، به طوری که حتی در مواردی، زنسالاری و فرزندسالاری جایگزین مردسالاری شده است. بر این اساس هرچـه اشخاص به منابع بيشتري دسـت يابنـد، هنجارهـاي سنتي را که در تقابل با منافع و حقوق خود میدانند، بيشتر زير پا خواهند گذاشت و این زیر پا گذاشتن هنجارها در تقابل با هنجارهای گذشته باعث افزایش موارد اختلاف و تعارض بین زوجین خواهد شد و اگر در شیوههای حل اختلاف و اعمال قدرت، یادگیری اجتماعی و جامعهپذیری صورت نگرفته باشد، یا این یادگیری اجتماعی به شکل معکوس و با مشاهدۀ خشونت بین والدین در خانواده پدری و الگوپذیری فرد از والدین صورت گرفته باشد، هر تغییر جدید در ساختار قدرت خانواده در کنار تضاد هنجاری یا ارزشی میتواند زمینهساز خشونت بین زوجین شود.
پینوشت
1. مقدار آلفا در شاخصهای یادشده، 0.05 است.
2. به جز بعد جنسی و دو گویه از بعد روانی (بیتوجهی به همسر و تهدید به ارتباط جنسی با فرد دیگر)، سایر ابعاد و گویهها درباره خشونت بین والدین و فرزندان نیز سنجیده شدهاند.
3. در پرسشنامه پیمایش ملی خانواده در بحث خشونت خانگی هم از فرد پاسخگو پرسیده شده که چقدر انواع خشونت خانگی در رفتار شما نسبت به همسرتان وجود دارد و هم پرسیده شده که چقدر انواع خشونت خانگی در رفتار همسرتان نسبت به شما وجود دارد. در این پژوهش شاخص خشونت علیه زنان از میانگین بین میزان خشونتی که زنان پاسخگو ابراز کردهاند در رفتار همسرانشان وجود دارد و میزان خشونتی که مردان پاسخگو ابراز کردهاند که در رفتار آنها نسبت به همسرانشان وجود دارد بدست آمده است. خشونت علیه مردان نیز به طریق مشابه محاسبه شده است. بدیهی است که امکان محاسبه انحراف استاندارد، کمترین و بیشترین داده با توجه به این نوع شاخصسازی(به شکل میانگین) وجود نداشته و بر همین اساس در این جدول و جداولی که در ادامه آمده، آورده نشده است.
4. این شاخص، و به طور کلی انواع خشونت بین والدین و فرزندان صرفاً بر اساس نظر فرزندان ساخته شده است.
5. لازم به توضیح است از آنجا که هدف این مقاله، سنجش خشونت در فضای خانواده و بهویژه در تعاملات بین زوجین بوده است، درصدهای خشونت علیه زنان بر مبنای نظر خود زنان، صرفاً برای مقایسه با کار قاضی طباطبایی (1383) فقط در قسمت نتایج آورده شده است. همچنین باید توجه داشت که نحوه سنجش خشونت خانگی علیه زنان در این دو پژوهش عیناً شبیه به هم نیست و تفاوتهایی دارد.
6. [X 100 میزان خشونت اولیه / (میزان خشونت ثانویه – میزان خشونت اولیه) ] = نرخ رشد خشونت علیه زنان
7. خشونت روانی و خشونت کلامی در کار قاضی طباطبایی با هم سنجیده شده است. بر همین مبنا در این بخش نیز برای فراهم شدن امکان مقایسه، این دو نوع خشونت با هم ادغام شده و درصد شیوع خشونت محاسبه شده است.
منابع
اوراعی، غلامرضا و دیگران (1398) مبانی جامعهشناسی مفاهیم و گزارههای پایه، تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
بليكي، نورمن (1384) طراحی پژوهشهای اجتماعی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، نشرنی.
جانآبادی، سعید (1395) مطالعه مقایسهای نوع و میزان خشونت خانگی تجربهشده توسط زنان و مردان متأهل شهر زابل، پاياننامه کارشناسیارشد، گروه علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خوارزمی.
چلبی، مسعود و علی جنادله (1386) «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر موفقیت اقتصادی»، پژوهشنامه علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی (ویژهنامه جامعهشناسی)، شماره 53، صص 117-154.
سالنامۀ آماری پزشکی قانونی (1397) خلاصه سالنامه آماری پزشکی قانونی، تهران، مرکز آمار ایران.
صادقی، سهیلا (1389) «خشونت خانگي و استراتژيهاي زنان در مواجهه با آن (مطالعهاي كيفي)»، مجله بررسی مسائل اجتماعی ایران، دوره اول، شماره1، صص 107-142.
علیوردینیا، اکبر و دیگران (1390) «تحليل اجتماعي خشونت شوهران عليه زنان، مدلي نظري و آزموني تجربي»، مجله مسائل اجتماعی ایران، دوره دوم، شماره 2، صص 95-127.
علیوردینیا، اکبر و ندا یوسفی (1393) «تمایل به خودکشی در میان دانشجویان، آزمون تجربی نظریه فشار عمومی اگنیو»، فصلنامه جامعهشناسی کاربردی، سال بیست و پنجم، شماره 54، صص 61 -79.
فیضی، ایرج و مرضیه ابراهیمی (1399) گزارش پیمایش ملی خانواده، کرج، جهاد دانشگاهی واحد البرز.
قاسمی، وحید (1393) سیستمهای استنباط فازی و پژوهشهای اجتماعی، تهران، جامعهشناسان.
قاضي طباطبائي، محمود و دیگران (1383) تحقيق ملي بررسي خـشونت خـانگي عليـه زنان، جلد دهم، تهران، مركز مشاركت امور زنان نهاد رياستجمهوري و وزارت كشور.
کریمی، فاطمه (1386) بررسی وضعیت خشونت خانگی علیه زنان و عوامل مؤثر بر آن (مطالعه موردی: شهر قم)، پاياننامه کارشناسیارشد، گروه علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تربیت معلم تهران.
منیر، محمدداوود و دیگران (1388) خشونت خانوادگی، عوامل و راههای مقابله با آن، افغانستان، شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر.
وامقی، مروئه و دیگران (1386) «مواجهه با خشونت خانگي در دانشآموزان دبيرستاني شهر تهران»، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال ششم، شماره 24، صص 305-325.
Elghossain T, Bott S, Akik C, Obermeyer CM (2019) Prevalence of intimate partner violence against women in the Arab world، a systematic review, BMC Int Health Hum Rights, 2019;19، 29 10.1186/s12914-019-0215-5.
Hacettepe University Institute of Population Studies (HUIPS) Research on domestic violence against women in Turkey, (2009) ISBN، 978–975–19-4498-6, Ankara. http,//www.hips.hacettepe.edu.tr/eng/dokumanlar/2008-TDVAW_Main_Report.pdf.
[1] * نویسنده مسئول: دانشجوی دکتری علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ایران haghighimohsen804@gmail.com
[2] ** استادیار جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاددانشگاهی، ایران iraj_faizi@yahoo.com
[3] . Domestic Violence
[4] . World Health Organization
[5] . www.who.int
[6] . Hacettepe
[7] . Elghossain