هدف این پژوهش، مطالعه و تحلیل جامعهشناختی پدیدۀ همباشی در شهر تهران است. در سالهای اخیر نهاد خانواده، تغییرات زیادی را تجربه کرده است؛ از آن جمله میتوان به همباشی به عنوان سبک نوظهور زندگی مشترک پرداخت. با توجه به ماهیت و موضوع تحقیق و به منظور بررسی دقیق دادهها از چکیده کامل
هدف این پژوهش، مطالعه و تحلیل جامعهشناختی پدیدۀ همباشی در شهر تهران است. در سالهای اخیر نهاد خانواده، تغییرات زیادی را تجربه کرده است؛ از آن جمله میتوان به همباشی به عنوان سبک نوظهور زندگی مشترک پرداخت. با توجه به ماهیت و موضوع تحقیق و به منظور بررسی دقیق دادهها از رویکرد کیفی استفاده شده است و با به کارگیری روش نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی و رسیدن به معیار اشباع نظری 60 نفر از افرادی که در منطقه 17 تهران تجربه همباشی داشتهاند، برای گردآوری اطلاعات مورد مطالعه قرار گرفتهاند. همچنین برای تحلیل اطلاعات از روش نظریۀ زمینهای استفاده شده است. در مدل پارادایمی پژوهش، شرایط علی و مداخلهگر پدیده زمینه راهبرد و پیامدها تحلیل شده است. عوامل مؤثر در پدیدۀ همباشی را می توان در سه مقوله طبقه بندی کرد. طبق نتیجۀ این پژوهش عوامل اقتصادی (بیکاری و نداشتن امنیت شغلی، هزینههای ازدواج و...)، عوامل حقوقی و قانونی (مسئولیت در ازدواج و ناعادلانه بودن قرارداد ازدواج و مهریه سنگین و ضمانت اجرای حقوقی) و عوامل اجتماعی (تغییرات اجتماعی: تعارضهای نسلی، ناهنجارهای جنسی و افزایش تضاد در سطح جامعه و...)، بیشترین تأثیر را در پدیدۀ همباشی دارند.
پرونده مقاله
نهاد خانواده در ایران طی چند دهه اخیر، با تغییرات مهمی، مانند گذار از خانواده گسترده به هستهای، افزایش سن ازدواج، کاهش میزان ازدواج، افزایش تجرد قطعی، تغییر در معیارهای همسرگزینی و افزایش طلاق روبه رو بوده است. هدف این مطالعه، ارائه تصويري از تحول خانواده و معرفي روي چکیده کامل
نهاد خانواده در ایران طی چند دهه اخیر، با تغییرات مهمی، مانند گذار از خانواده گسترده به هستهای، افزایش سن ازدواج، کاهش میزان ازدواج، افزایش تجرد قطعی، تغییر در معیارهای همسرگزینی و افزایش طلاق روبه رو بوده است. هدف این مطالعه، ارائه تصويري از تحول خانواده و معرفي رويكردهاي نظري با تأکید بر وضعیت ازدواج و طلاق است. برای تبیین تحولات خانواده، از سه رویکرد نظریِ «تئوری نوسازی»، «نظریۀ گذار جمعیتی دوم» و نظریه «پست-مدرن» استفاده شده است. در این مطالعه از دو روش «اسنادی» و «تحلیل ثانوی» استفاده شده است. ابتدا برای مباحث مربوط به پیشینه، ادبیات و نظریه های تحقیق، از منابع موجود علمی استفاده شده است. سپس با مراجعه به دادههای نتایج سرشماری ها، سازمان ثبت احوال و گزارش پیمایش، ملی خانواده، تحولات ازدواج و طلاق مورد تبیین قرار گرفته است. نتایج نشان داد که طی چهار دهه اخیر، سهم خانوادههای گسترده و میزان خالص ازدواج، کاهش یافته، میانگین سن ازدواج و میزانهای طلاق، افزایش داشته است و نیز معیارها و شیوههای همسرگزینی و نگرش به طلاق از ابعاد سنتی به سمت مدرن تغییر کرده است. برای سیاست گذاری جهت افزایش میزان ازدواج، کاهش سن ازدواج و کاهش میزان طلاق، چون علل اکثر تغییرات پدیدآمده، جنبه اجتماعی- فرهنگی دارند، پیشنهاد میگردد که به جای ارائه وام و تسهیلات برای ازدواج و یا صدور بخشنامه برای کاهش طلاق، در زمینه مسائل فرهنگی و تغییر مؤلفههای سبک زندگی در کشور، اقدامات ویژه به عمل آید.
پرونده مقاله