پدیدۀ اقدام به خودکشی از جمله مهم ترین آسیبهای اجتماعی- روانشناختی رو به رشد در سراسر جهان است که 4/1 از کل مرگومیرها در سراسر جهان را شامل می شود. هدف این پژوهش، کشف زمینهها و عوامل خانوادگی در اقدام به خودکشی زنان است که با روششناسی کیفی و استفاده از روش نظریۀ زم چکیده کامل
پدیدۀ اقدام به خودکشی از جمله مهم ترین آسیبهای اجتماعی- روانشناختی رو به رشد در سراسر جهان است که 4/1 از کل مرگومیرها در سراسر جهان را شامل می شود. هدف این پژوهش، کشف زمینهها و عوامل خانوادگی در اقدام به خودکشی زنان است که با روششناسی کیفی و استفاده از روش نظریۀ زمینهای به انجام رسیده است. به این منظور با 23 مشارکتکننده از زنان آبدانانی که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، در طول بیش از یک سال مصاحبههای عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. نه مقولۀ اصلی و یک مقوله هسته از خلال نظام کدگذاری داده ها استخراج شد: خانواده متشنج، ناکارآمدی روابط خانوادگی، خانواده بزهکار، انحراف اخلاقی همسر، خانواده ازهمگسیخته، همسر گزینی تحمیلی، دوری از فضای نامطلوب خانواده با ازدواج، اختلافات زناشویی، تجربه طرد و دوری گزینی عامدانه. همچنین «چالشهای خانوادگی- خودکشی های معنادار» به عنوان مقوله هستهای انتخاب شد و در نهایت مدل پارادایمی مستخرج از داده ها تنظیم شد. یافته ها نشان می دهد که روابط ناکارآمد خانوادگی، محدودیت و تحمیل چالش های جدی در زندگی زنان ایجاد کرده که خودکشی، تنها یکی از این چالش های جدی محسوب میگردد.
پرونده مقاله
ازدواج دختران در دوران کودکی، چالشی در مناطق کمتر توسعه یافته و مسئلهای اجتماعی است که در بخش های مختلف جهان، زندگی زنان و کودکدختران را تحت تأثیر قرار داده است. هدف این پژوهش، تفسیر دلایل زنان شهر چابهار از تجربۀ کودک همسری است که با روش شناسی کیفی و با استفاده از رو چکیده کامل
ازدواج دختران در دوران کودکی، چالشی در مناطق کمتر توسعه یافته و مسئلهای اجتماعی است که در بخش های مختلف جهان، زندگی زنان و کودکدختران را تحت تأثیر قرار داده است. هدف این پژوهش، تفسیر دلایل زنان شهر چابهار از تجربۀ کودک همسری است که با روش شناسی کیفی و با استفاده از روش نظریۀ زمینه ای انجام شده است. پژوهش حاضر با ابتنای بر روش نظریۀ زمینه ای، به درک معنای ذهنی 28 نفر از زنان شهر چابهار نسبت به تجربۀ کودک همسری و شرایط علی، مداخله ای و بافتی در بازنمایی تجربه زیستۀ کودک همسری مبتنی بر فقر پرداخته است. به این منظور با 28 نفر از زنان شهرستان چابهار که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد. فقر اقتصادی، فقر فرهنگی-آموزشی، شرایط نابسامان خانوادگی و تبعیض جنسیتی، شرایط علّی ازدواج دختران در سنین کودکی را فراهم ساخته است. شرايطه مداخلهگر (فقر زنان سرپرست خانوار و چهرۀ زنانه فقر) و شرايط بافتي (فقر شهری، زیست مکان ناامن و مردسالاری هنجاری) نيز ازدواج کودکان را زمينهسازي و تسهيل کرده است. همچنین تحليل دادهها با نظام کدگذاري سهسطحي باز، محوري و گزينشي نشان داد که مقولۀ مرکزي منتزع از ازدواج کودکان در بين افراد مورد مطالعه، «فقر مضاعف و کودک همسری چندوجهی» است. یافته ها بر این دلالت داشتند که ازدواج در کودکی، دختران را در معرض انوع آسیب های آشکار و غیر مستقیم از جمله کودک مادری، کودک بیوه گی، خشونت خانگی، بازماندگی تحصیلی، بازتولید چرخۀ فقر، افسردگی مفرط و انزوای اجتماعی قرار می دهد.
پرونده مقاله
زنان سالمندِ تنها، با توجه به شرایط جامعه، یکی از گروه های در معرض خطر محسوب می شوند و لازم است برنامة مشخصی برای حمایت از آنها پیشبینی شود. در ایران برنامة خاصی برای حمایت از زنان سالمندِ تنها طراحی و اجرا نشده و ضرروت دارد برای این منظور، نیازهای این گروه ارزیابی و چکیده کامل
زنان سالمندِ تنها، با توجه به شرایط جامعه، یکی از گروه های در معرض خطر محسوب می شوند و لازم است برنامة مشخصی برای حمایت از آنها پیشبینی شود. در ایران برنامة خاصی برای حمایت از زنان سالمندِ تنها طراحی و اجرا نشده و ضرروت دارد برای این منظور، نیازهای این گروه ارزیابی و اولویتبندی شود. در این پژوهش، برای بررسی این موضوع، ابتدا با کارشناسان، سیاستگذاران و مدیران و همچنین زنان سالمندِ تنها به صورت نیمهساختاریافته مصاحبه شد و سپس مصاحبهها مورد تحلیل محتوا قرار گرفت. نمونهگیری به روش هدفمند و گلولهبرفی در استانهای تهران و البرز انجام گرفت و تا زمان دستیابی به اشباع ادامه یافت. دادهها با استفاده از مصاحبههای نیمهساختاریافته جمعآوری شد. متن مصاحبهها پس از پیادهسازی در سه مرحله کدگذاری شد و مقولهها و زیرمقولهها به دست آمد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که مهمترین دلیل تنهازیستی زنان سالمند، فوت همسر و ازدواج فرزندان است. آنها برای حفظ استقلال خود، سعی میکنند با صرفهجویی منابع مالی خود را مدیریت کنند، مراقب سلامتی خود هستند و برای بیماریهایشان تحت درماناند. بسیاری از آنها در دورة سالمندی تمایلی به ازدواج مجدد ندارند. تغییر محل زندگی به دلیل فروش منزل در دورة سالمندی موجب میشود شبکة ارتباطی آنها در بسیاری موارد به فرزندان و خانواده آنها محدود شود و مشارکت اجتماعی در میان آنها محدود باشد. ارتباط با اعضای خانواده، مراقبت، استقلال، حمایت مالی، تعامل اجتماعی و مشارکت اجتماعی، امنیت و احساس امنیت، دسترسی جغرافیایی و خدمات بهداشتی-درمانی و توانبخشی، آموزش و ارتقای آگاهی و سرگرمی و داشتن اوقات فراغت متناسب با دورة سالمندی، از جمله موضوعاتی است که ضرورت دارد در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای مربوط به زنان سالمندِ تنها مورد توجه قرار گیرند.
پرونده مقاله
ساختار قدرت در خانواده موضوع مهمی است که پایداری خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد. در دهههای اخیر تغییرات مختلفی در سطوح مختلف ملی و نیز در درون خانوادة ایرانی به وقوع پیوسته و تأثیراتی در پایداری خانواده برجای گذاشته است. هدف اصلی مقالة حاضر، بررسی ساختار قدرت و رابطة چکیده کامل
ساختار قدرت در خانواده موضوع مهمی است که پایداری خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد. در دهههای اخیر تغییرات مختلفی در سطوح مختلف ملی و نیز در درون خانوادة ایرانی به وقوع پیوسته و تأثیراتی در پایداری خانواده برجای گذاشته است. هدف اصلی مقالة حاضر، بررسی ساختار قدرت و رابطة آن با ناپایداری در خانواده در ایران است. این مطالعه با استفاده از روش تحلیل ثانویه 3819 نفر از افراد متأهل دادههای پیمایش ملی خانواده به بررسی رابطة بین دو متغیر پرداخته است. ساختار قدرت در سه شاخص ساخت قدرت، آزادی عمل و اعمال قدرت، شیوة اعمال قدرت با زیرشاخصهای مربوط و ناپایداری خانواده در سه شاخص در سطوح کنش (تعارض زناشویی و خشونت) و نگرش (نگرش به طلاق) در زیر شاخصهایی مطالعه گردید. یافتهها نشان میدهد در حالی که ساختار کلی قدرت در خانواده ایرانی تا حد قابل توجهی متقارن بوده، برخی از شاخصهای قدرت مانند میزان آزادی عمل و اعمال قدرت و شیوههای اعمال قدرت بر تعارضات زناشویی، خشونت و نگرش به طلاق تأثیرات قابل توجهی داشته و ناپایداری خانواده را افزایش میدهند. لازم است به منظور کاهش طلاق و افزایش پایداری خانواده، برنامهریزیها و خدمات مختلف اعم از مشاورهای و غیره به خانوادههای دارای تعارضات بیشتر زناشویی و خانوادههایی که خشونت بیشتری در آنها گزارش میشود، اختصاص داد. همچنین نگرش زنان و مردان نسبت به وضعیت ساختار قدرت و نگرش به پیامدهای طلاق متفاوت بوده و زنان با تسامح بیشتری به پیامدهای طلاق میاندیشند.
پرونده مقاله
موقعیت گذار ایران از سنت به مدرنیته شرایط جدیدی را به لحاظ چالشهای میان دو نسل رقم زد. یکی از این چالشها در زمینه ازدواج است. فرهنگ ازدواج در ایران همواره همراه با حضور و نقش پررنگ خانوادهها بوده است و اساساً ازدواج به پیوندی خانوادگی تعبیر میشود. در دورانهایی انتخا چکیده کامل
موقعیت گذار ایران از سنت به مدرنیته شرایط جدیدی را به لحاظ چالشهای میان دو نسل رقم زد. یکی از این چالشها در زمینه ازدواج است. فرهنگ ازدواج در ایران همواره همراه با حضور و نقش پررنگ خانوادهها بوده است و اساساً ازدواج به پیوندی خانوادگی تعبیر میشود. در دورانهایی انتخاب فرد مناسب برای زندگی مشترک از ابتدا توسط خانواده انجام میشد؛ پیوندهای زناشویی کمتر به پشتوانه عشق رمانتیک، بلکه بر مدار منافع و مضار و صلاحدید خانوادهها بود. این الگو به مرور زمان تعدیل شده و بدیلهای متعددی نیز یافته است. در این تحقیق به دنبال بررسی توصیفی- تحلیلی تعارضات برآمده از الگوهای ازدواج میان والدین طلبه و فرزندان هستیم. بررسی استراتژیها و راهکارهای آنها در مواجهه با این تعارضات بخش دیگری از هدف این تحقیق است. برای ارائه توصیفی دقیق و عمیق از مسائل نسلی خانوادههای طلاب، رویکرد کیفی و روش نظریه زمینهای مناسب بهنظر رسید. «زیّ طلبگی»، خردهفرهنگی است که برای شناخت آن به طور عام و شناخت مسائل درون خانواده، بهترین گزینه، اتکا به روایتهای بازیگران میدان و نزدیکی هرچه بیشتر به آن برای دستیابی به فهم عمیقتر بهنظر میرسد. بررسی دادهها نشان میدهد سه الگوی تقابل در میان فرزندان و والدین طلبه وجود دارد که عبارتند از: درونهمسرگزینی در مقابل برونهمسرگزینی، تعجیل در ازدواج در مقابل تأخیر در ازدواج، و ازدواج مبتنی بر کهنسالسالاری در مقابل ازدواج مبتنی بر آزادی. در بررسی مواجهه فرزندان با تعارضات در الگوهای ازدواج نیز سه استراتژی شناسایی شد که شامل استراتژی ستیز، استراتژی تسلیم، و استراتژی پنهانکاری است. بررسی دادههای تحقیق نشان میدهد تجربه طلاق در فرزندان و روابط عاطفی حاکم بر خانواده اهمیت بالایی در نوع مواجهه فرزندان با تعارضات دارد. نتیجه دیگری که از مطالعه دادهها به دست آمده، نقش متغیر زمینهای «جنسیت» در تشدید تعارضات است؛ چرا که بهنظر میرسد نگرش والدین نسبت به فرزندان دختر و پسر تفاوت فاحشی دارد. در بخش نتایج همچنین به نقش تسهیلگرانه «وضعیت تحصیلی» اشاره شده است که «میانجی تسهیل ارتباط در مقام تعارض» خوانده میشود.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطۀ میان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی شهروندان تهرانی و الگوی مصرف آنها بوده است. چهارچوب نظری بر مبنای آرای نظریهپردازانی چون وبلن، گیدنز و بوردیو تدوین شده است و تلاش شده تا با بهره گیری از نظریه های این افراد و استفاده از مفاهیم و متغ چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطۀ میان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی شهروندان تهرانی و الگوی مصرف آنها بوده است. چهارچوب نظری بر مبنای آرای نظریهپردازانی چون وبلن، گیدنز و بوردیو تدوین شده است و تلاش شده تا با بهره گیری از نظریه های این افراد و استفاده از مفاهیم و متغیرهای طرح شده در نظریه های آنها، مدل نظری پژوهش تدوین گردد و با طرح فرضیههای مستخرج از مدل در طول پژوهش به آزمون آنها اقدام گردد. رویکرد پژوهش حاضر، کمّی و روش پژوهش از نظر مسیر، توصیفی- تبیینی و از نظر هدف، کاربردی است. اطلاعات با استفاده از روش پیمایش و بهره گیری از ابزار پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش شامل شهروندان بالای پانزده سال شهر تهران بوده که با استفاده از فرمول برآورد حجم نمونه، با 600 نفر از آنها گفت وگو شد. در بُعد عینیِ موضوع مورد مطالعه، نتایج نشان داد که مصرف فرهنگی از جمله متغیرهای تأثیرگذار در الگوی مصرف شهروندان است و علاوه بر آن، رابطه معناداری نیز میان مصرف فرهنگی و میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی وجود دارد. از سوی دیگر، بین استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و الگوی مصرف پوشاک شهروندان تهرانی نیز رابطه وجود دارد. همچنین میزان استفاده شهروندان تهرانی از شبکه های اجتماعی مجازی بر پوشش آنها و نحوۀ خرید آنها تأثیرگذار بوده است. نتایج به دست آمده در بُعد ذهنیِ موضوع مورد مطالعه نیز بیانگر این است که میزان استفاده از شبکه های اجتماعی بر ارزشها و نگرشهای اجتماعی شهروندان تهرانی مبنی بر گرایش به مصرفگرایی، اثرگذار بوده است.
پرونده مقاله