واکاوی تجربۀ خشونت خانگی علیه زنان شاغل (مورد مطالعه: زنان شاغل شهر تهران)
محورهای موضوعی : پژوهش مسائل اجتماعی ایران
اکرم قلیچخان
1
(دیار گروه مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب)
زهرا عبدلی
2
(دانشجوی کارشناسی¬ارشد رشته مدیریت کسب¬و¬کار (گرایش مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی)، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، ایران )
کلید واژه: خشونت خانگی, زنان شاغل, تجربۀ خشونت, پیامدهای خشونت و استراتژیها.,
چکیده مقاله :
خشونت خانگی علیه زنان نوعی رفتار پرخاشگرانه است که در روابط نزدیک و خانوادگی رخ میدهد. خشونت علیه زنان، یکی از خشن ترین نتایج نابرابریهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف است که پیامدهای جبرانناپذیری را برای قربانی ایجاد میکند. به نظر میرسد که دسترسی به منابع در زنان شاغل، سبب تجربۀ خشونت در بین آنها شده و آنان نیز از خشونت خانگی مستثنی نیستند. مطالعات قابل توجهی در ارتباط با خشونت خانگی علیه زنان خانه دار شده، ولی در ارتباط با زنان شاغل، مطالعات محدود بوده است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجربۀ خشونت خانگی و درک زنان شاغل از این خشونت در شهر تهران است. در بخش روششناسی از روش کیفی و راهبرد نظریۀ زمینهای استفاده شد. انتخاب مصاحبهشوندگان به صورت هدفمند بود و تعداد 12 زن شاغل به مدت بیش از سه ماه بررسی شدند. هفت مقولۀ اصلي و يك مقولۀ هسته از خلال كدگذاري دادهها استخراج شد. «چرخۀ اشتغال زنان و تجربۀ خشونت» به عنوان مقولۀ نهایی انتخاب گردید و در پایان مدل پارادایمی مستخرج از دادهها طرح شد. نتایج بیانگر آن است که زنان شاغل در شهر تهران، درکی متنوع از خشونت خانگی داشته، انواع این خشونت را تجربه میکنند. به نظر میرسد که نوع و میزان خشونت اقتصادی و اجتماعی در زنان شاغل، متفاوت از زنان خانه دار باشد.
Domestic violence against women is a type of aggressive behavior that occurs in close family relationships. Domestic violence against women is one of the harshest results of cultural, social and economic inequalities in different societies, that has irreparable consequences on the victom. it seems that working women are no exception to the experience of this type of violence and access to resources has caused they face domestic violence. The purpose of this study is to qualitatively analyzing the experience of domestic violence of working women and women's perception of this violence in Tehran. In the methodology section; Qualitative methodology and grounded theory (GT) strategy were applied. The interviewees were selected purposefully and 12 employed women for more than three months were examined. 7 main categories and one core category were extracted through data encoding. Physical violence, psychological violence, sexual violence, economic violence, social violence, verbal violence, psychological stress. The results show that working women in Tehran have a diverse perception of domestic violence and experience different types of violence. It seems that type and amount of economic and social violence are different among working women and housewives.
احمدی، سیروس و دیگران (1400) «خشونت علیه زنان: حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطة مذکر (مطالعه موردی: زنان شهر بوشهر)»، فصلنامه زن در توسعه و سیاست، دوره نوزدهم، شماره 4، زمستان، صص 545-572.
آبوت، پاملا و کلر والاس (1380) جامعه شناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، تهران، نشرنی.
افراسیابی، حسین و فاطمه اسدی کوهنجانی (1399) چالش همسازی تفسیر زنان از ایفای نقش خانهداری، جامعه شناسی نهادهای اجتماعی، ش 16، پاییز و زمستان، صص 87-115.
باغی، وجیهه و دیگران (1400) خشونت علیه زنان و عوامل مرتبط با آن یک مطالعه مقطعی در سقز، فصلنامه پرستاری مامایی و پیراپزشکی، دوره 6، ش 4، بهار.
بستان، حسین (1382) کارکردهای خانواده از منظر اسلام و فمینیستم، روششناسی علوم انسانی، ش 35، تابستان، صص 4-34.
بگرضایی، پرویز و حبیب الله زنجانی و سیفالله سیفاللّهی (1396) مطالعة کیفی پدیده خشونت خانگی علیه زنان ( مورد مطالعه: زنان مراجعهکننده به مرکز خدمات اورژانس اجتماعی شهر ایلام)، مطالعات اجتماعی ایران » پاییز 1396، دوره یازدهم - شماره 3.
جهانی جناقرد، میلاد (1399) خشونت خانگی علیه زنان در ایران، فصلنامه بین¬المللی قانون یار، دوره چهارم، ش 15، پاییز، صص 897-909.
ریتزر، جورج (1374) نظریههای جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، علمی.
رئیسی، طاهره و مسعود حسین چاری (1391) «بررسی زمینههای خشونت علیه زنان در خانواده»، خانواده¬پژوهی، سال هشتم، ش 29، بهار، صص 7-18.
سعیدی، ایمانه و دیگران (1399) «تجربۀ زیستۀ زنان از خشونت خانگی (مطالعه موردی: زنان مراجعهکننده به واحد کاهش طلاق مرکز اورژانس اجتماعی شهر اصفهان)»، مسائل اجتماعی ایران، سال یازدهم، شماره 1، صص 123-۱۴۲.
شمس اسفندآبادی، حسن و دیگران (۱۳۸۳) «همسرآزاری و عوامل مؤثر بر آن در زنان متأهل»، پژوهشهای نوین روان¬شناختی (روان-شناسی دانشگاه تبریز)، سال اول، شماره ۱، ص ۱۲۲.
کریمی، رضا و دیگران (1400) «مقایسة تطبیقی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان، خانواده در ایران و کشورهای توسعه-یافته بر اساس تحلیل همرخدادی واژگان»، فصلنامه زن در توسعه و سیاست، دوره نوزدهم، شمارة 2، تابستان، صص 193-221.
لطفی خاچکی، طاهره و مهدی کرمانی (1399) «عاملیت زنانه در مواجهه با خشونت نمادین در طبقه متوسط»، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال بیستم، شماره ۷۶، صص 87-۱۲۹.
محبی، سیده فاطمه (1380) خشونت علیه زنان آسیبشناسی اجتماعی 3، فصلنامه مطالعات راهبردی زنان، پیاپی، 14، زمستان.
مفردنژاد، ناهید و مرتضی منادی (1399) «ارتباط سرمایههای روانشناختی و فرهنگی با خشونت خانگی در زنان متأهل (مطالعه موردی: فرهنگیان بهبهان)»، فصلنامه مطالعات زن و خانواده، پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا، دوره هشتم، شماره 1، صص 189-213.
میرزایی، خدیجه و دیگران (1389) «بررسی میزان خشونت خانگی از نوع روانی در زنان شاغل و خانهدار شهر شاهرود و ارتباط خشونت روانی با برخی از مشخصات دموگرافیک در سال 1388»، فصلنامه علمی پزشکی قانونی، دوره شانزدهم، شماره 4، زمستان، صص 277- 283.
یزدان¬پناه دولت¬آبادی، علی و دیگران (1400) «طراحی بسته آموزشی مقابله با خشونت خانگی و اثربخشی آموزش بسته بر خشونت همسر و اشتیاق تحصیلی فرزندان»، پژوهشهای روان¬شناسی اجتماعی، سال یازدهم، شماره 43، صص 1-18.
Adam, VY. and Erhus, E (2022) “One-year prevalence of domestic violence against women during the COVID-19 pandemic in an urban community in Southern Nigeria”, Journal of Community Medicine and Primary Health Care, 34 (1), April.
Aliverdi Nia, Akbar; Mohammad Esmaeil Riahi and Mahmoud Farhadi (2011) “Social Analysis of Husband’s Violence Against Women: Theoretical Model and Experimental Test”, Social Issues of Iran, Second Year, No. 2, pp. 127-95, (In Persian).
Azazi, Sh (2001) Domestic Violence “Beaten Women”. Tehran: Sali Publishing, (In Persian).
Bourdieu, Pierre (2001) “Theory of Action, Practical Reasons and Intellectual Selection,” translated by Morteza Mardeesh, Tehran, role play, first edition, (In Persian).
Cau, B. M (2020) Area-level normative social context and intimate partner physical violence in Mozambique. Journal of interpersonal violence, 35(15-16), 2754-2779.
Dlamini, N.J (2020) Gender based violence, twin Pandemic to COVID-19. Critical Sociology 47 (4-5) 2020 Available from https://doi.org/10.1177/0896920520975465.
Lorena, Sosa; Ruth M. Mestre I Mestre (Ensuring The Non-Discriminatory Implementation Of Measures Against Violence Against Women And Domestic Violence: Article 4, Paragraph 3, Of The Istanbul Convention) Council Of Europe (F-67075 Strasbourg Cedex Or Publishing@Coe.Int).
Mojahed, A; Others (2020) Intimate Partner Violence Against Women in the Arab Countries: A Systematic Review of Risk Factors, Trauma, Violence, & Abuse, Volume 23 Issue 2, April.
Manizia, L. And Mishra, R (2022) “Young Adult’s Attitude Towards Domestic Violence”, The Pharma Innovation Journal, 11 (1), PP 140-144.
Nasirzadeh, Nafiseh; Nazarparvar, mehran; Mahmoudi, Davoud; Alishzadeh, Amir-Ali and Mirzae, Vahid (2021) “Individual and Job Factors Affecting the Incidence of Occupational Violence among Workers in Industries”. Occupational Hygiene Engineering Journal, 8 (1): 46-54.
Richardson, JR; Feder, G; Coid, J(2002) Domestic Violence affects Women than men, BMJ, July 325 (7354): 44.
Shokri, O.; Khodaei, A. and Moezzodini, Sh (2021) “A Phenomenological Study of Women’s Lived Experiences of Domestic Violence During the COVID-19 Pandemic”, Quarterly of Applied Psychology, Vol 15, No 3 (59), Fall, PP 381-402.
Sosa, Lorena And Mestre, Ruth (2022) Ensuring The Non-Discriminatory Implementation Of Measures Against Violence Against Women And Domestic Violence, The Istanbul Convention, Conseil of Europe.
Subhashchandra, K.; Selvaraj, V.; Jain, T. and Dutta, R (2022) “Domestic Violence and its Associated Factors Among Married Women in Urban Chennai: A cross-sectional study”, Journal of Family Medicine and Primary Care, No 11 (2), February, PP 633-637.
Tyarakanita, A., Drajati, N.A., Rochsantiningsih, D. et al. The representation of gender stereotypes.
Utaminingsih, Alifiulahtin and Nuryani, Astrida Fitri (2022) “Addressing Domestic Violence Against Women During the Time of COVID-19 Pandemic: The Case of Advocacy Actors in the Municipality of Malang, Indonesia”. In: ICGCS 2021, August, Padang, Indonesia.
فصلنامه علمي «پژوهش مسائل اجتماعی ایران»
شماره ششم، زمستان 1401: 63-33
تاريخ دريافت: 10/04/1401
تاريخ پذيرش: 04/04/1402
نوع مقاله: پژوهشی
واکاوی تجربۀ خشونت خانگی علیه زنان شاغل
(مورد مطالعه: زنان شاغل شهر تهران)
اکرم قلیچخان 1
زهرا عبدلی 2
چکیده
خشونت خانگی علیه زنان نوعی رفتار پرخاشگرانه است که در روابط نزدیک و خانوادگی رخ میدهد. خشونت علیه زنان، یکی از خشنترین نتایج نابرابریهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف است که پیامدهای جبرانناپذیری را برای قربانی ایجاد میکند. به نظر میرسد که دسترسی به منابع در زنان شاغل، سبب تجربۀ خشونت در بین آنها شده و آنان نیز از خشونت خانگی مستثنی نیستند. مطالعات قابل توجهی در ارتباط با خشونت خانگی علیه زنان خانهدار شده، ولی در ارتباط با زنان شاغل، مطالعات محدود بوده است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجربۀ خشونت خانگی و درک زنان شاغل از این خشونت در شهر تهران است. در بخش روششناسی از روش کیفی و راهبرد نظریۀ زمینهای استفاده شد. انتخاب مصاحبهشوندگان به صورت هدفمند بود و تعداد 12 زن شاغل به مدت بیش از سه ماه بررسی شدند. هفت مقولۀ اصلي و يك مقولۀ هسته از خلال كدگذاري دادهها استخراج شد. «چرخۀ اشتغال زنان و تجربۀ خشونت» به عنوان مقولۀ نهایی انتخاب گردید و در پایان مدل پارادایمی مستخرج از دادهها طرح شد. نتایج بیانگر آن است که زنان شاغل در شهر تهران، درکی متنوع از خشونت خانگی داشته، انواع این خشونت را تجربه میکنند. به نظر میرسد که نوع و میزان خشونت اقتصادی و اجتماعی در زنان شاغل، متفاوت از زنان خانهدار باشد.
واژههاي کلیدی: خشونت خانگی، زنان شاغل، تجربۀ خشونت، پیامدهای خشونت و استراتژیها.
مقدمه
یکی از موضوعاتی که از دیرباز در جوامع مختلف به عنوان معضل اجتماعی مطرح بوده، مسئلۀ خشونت خانگی و بهویژه خشونت علیه زنان است. هرچند فرض بر این است که خانه باید مکانی امن برای اعضای خانواده باشد، وجود خشونت آن را تبدیل به جهنمی برای اعضای کمتوان میکند. به باور بسیاری از صاحبنظران، خشونت خانگی، نقض آشکار حقوق انسانی است (ر.ک: جهانی جناقرد، 1399). آمارهای مختلف حکایت از جهانی بودن این مسئله دارد، به طوری که 27 درصد از زنان در جهان، حداقل یک بار در طول عمرشان، خشونت خانگی را تجربه کردهاند. فقط در سال 2018، بیش از 492 میلیون زن 15 تا 49 ساله در خانههایشان مورد خشونت فیزیکی یا جنسی قرار گرفتهاند. این امر، سلامت روحی و جسمی آنان را تهدید کرده، گاهی زنان را به سوی خودکشی نیز هدایت میکند (ر.ک: Richardson & et al, 2002).
خشونت علیه زنان بر اساس فرهنگ مردسالارانه در جوامع مختلف از جمله کشورهای کمتر توسعهیافته در آسیا مشخص میشود (ر.ک: Utaminingsih & Nuryani, 2021; Tyarakanita & et al, 2021; Dlamini, 2020). در حقیقت خشونت علیه زنان که در مواردی از آن به عنوان خشونت خانگی یاد میشود، مسئلهای در ابعادی جهانی است که با وجود تغییرات قوانین و حمایت بیشتر از زنان، همچنان زنان با انواع خشونت و تبعیض جنسیتی روبهرو هستند (Sosa & Mestre, 2022: 5). نتایج یک نظرسنجی نشان میدهد که 47 درصد از دختران در کودکی و ۳۳ درصد هنگام ازدواج خود در معرض خشونت هستند و همراه با این نسبت، 65 درصد از زنان متأهل نیز در معرض خشونت قرار میگیرند (Sosa & Mestre, 2022: 5).
اصطلاح خشونت خانگی به نوعی رفتار پرخاشگرانه اطلاق میشود که در روابط نزدیک و خانوادگی رخ میدهد. بر اساس تعریف سازمان ملل، عبارت خشونت علیه زنان به معنای هر عمل خشونتآمیز مبتنی بر جنسیت است که سبب احتمال بروز آسیبهای روانی، جسمانی، رنج و آزار زنان میگردد. از جمله پیامدهای خشونت علیه زنان را میتوان به مواردی چون اجبار به انجام برخی از اعمال، محرومیت اجباری یا اختیاری در شرایط خاص، از آزادی در زندگی عمومی یا در زندگی خصوصی اشاره نمود. خشونت خانگی ریشه در نابرابری جنسیتی، سوءاستفاده از قدرت و معیارهای اجتماعی آسیبرسان دارد. اصطلاح آن در درجه اول برای تأکید بر این واقعیت است که نابرابری ساختاری و مبتنی بر جنسیت در قدرت، زنان و دختران را در معرض خطر انواع خشونت قرار میدهد. خشونت علیه زنان مرز نمیشناسد و محدود به جوامع عقبمانده نیست. در همه جای دنیا، زنان کم و بیش مورد انواع خشونت واقع میشوند. خشونت علیه زنان، جا و مکان خاصی ندارد. در خانه یا خیابان یا محل کار زنان با انواع خشونت روبهرو هستند. در خانه از سوی پدر، همسر و برادر خود مورد کتک و فحاشی قرار میگیرند. عامل اصلی خشونت علیه زنان را میتوان در شرایطی یافت که مانع از برابری زن یا مرد در همه سطوح زندگی میشود. خشونت هم در تبعیض ریشه دارد و هم به آن دامن میزند. خشونت خانگی اکنون به عنوان یکی از مسائل بهداشت جهانی در نظر گرفته شده است (احمدی و دیگران، 1400: 547؛ ر.ک: Cau, 2020).
در ایران، آمارهای دقیقی از میزان خشونت خانگی نسبت به زنان وجود ندارد. ویژگیهای فرهنگی جامعه سبب شده تا خشونت خانگی علیه زنان در ایران، همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، هم از نظر جامعه و هم از نظر آمار و منابع رسمی پنهان بماند؛ زیرا زنان تا آنجا که امکان دارد، سکوت میکنند و اعتراضی نمیکنند (لطفیخاچکی و کرمانی، 1399: 93؛ ر.ک: Aliverdi Nia & et al, 2011). هرچند در آمارهای رسمی به میزان خشونت علیه زنان در ایران به وضوح اشاره نشده است، پژوهشها نشاندهندۀ گستردگی دامنۀ خشونت است. بر اساس مطالعات مقدماتی دربارۀ میزان وقوع خشونت خانگی در ایران، نرخ همسرآزاری و بدرفتاری نسبت به زنان ۳۰ تا ۸۰ درصد برآورد شده است (احمدی و دیگران، 1400: 548؛ ر.ک: شمس اسفندآبادی و دیگران، 1383).
بگرضایی و همکاران با استفاده از روش فراتحلیل، تصویری از خشونت خانگی را در ایران نشان دادند. بر این اساس «بیشترین میزان خشونت بین زنان سنین 20 تا 30 سال با 48.5% و کمترین میزان خشونت در گروههای سنی 45 تا 50 سال با 9.6% است. در مجموع خشونتهای روانی- عاطفی با 52 درصد، شایعترین نوع خشونت در بین زنان بوده، پس از آن خشونت فیزیکی با 37% و خشونت اجتماعی با 34% به ترتیب شایعترین انواع خشونت علیه زنان را تشکیل میدهد... میزان خشونت در بین زنان خانهدار با 63.3%، شیوع بیشتری داشته است» (بگرضایی و دیگران، 1396: 71). خشونت خانگی، یکی از زمینههای فروپاشی خانواده است. پژوهش امین و همکاران (۲۰۱۹) نشان میدهد که از منظر زنان متقاضی طلاق، خشونت (در اشکال مختلف) مهمترین عاملی است که آنها را برای دادخواست طلاق مصمم کرده است.
هرچند پژوهشهای انجامشده درباره خشونت خانگی علیه زنان در سالهای اخیر در ایران بسیار زیاد است، پژوهشهای کیفی در موضوع خشونت خانگی در ایران کافی نیست. از سوی دیگر، اغلب مطالعات در این حوزه بدون توجه به وضعیت اشتغال زنان بوده است. این در حالی است که به نظر میرسد اشتغال زنان به عنوان یک متغیر تأثیرگذار بر موقعیت زنان در ساختار قدرت میتواند عاملی مؤثر بر افزایش یا کاهش خشونت خانگی باشد. از آنجا که امروزه در کشور ما درصدی از زنان در زمینههای مختلف به فعالیت اقتصادی پرداخته و شاغل هستند، به نظر میرسد که خشونت خانگی علیه زنان شاغل، مسئلهای قابل تأمل است.
ویلیام گود (1971) در نظریۀ منابع استدلال میکند که منابع در دسترس مانند موفقیت، منزلت اجتماعی، شغل، استعداد ذاتی و غیره، روابط اعضای خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد؛ زیرا طبقات اجتماعی مختلف و گروههای قومی در دستیابی به منابع تفاوت دارند. بنابراین ممکن است این افراد بیشتر از قشرهای دیگر جامعه تمایل به استفاده از خشونت داشته باشند. به عبارت دیگر اگر منابع در دسترس فرد زیاد باشد، احتمال استفاده از خشونت کمتر است. اما زمانی که فرد نتواند به دلایلی به منابع مورد نظر